Cookie ct : کوکی شُکلاتیم🍫🌙
Cookie ct : کوکیشُکلاتیم🍫🌙
رسیدیم شمال،جون راه رفتن نداشتم
دریا: کامیار کمکم میکنی بیام جونی برای راه رفتن ندارم
اینو ک گفتم کامیار امد سمتم و براید استایل بغلم کرد منم سرمو گذاشتم رو سینش رسیدیم ک منو برد تو اتاق گذاشت
کامیار:ارایش هاتو پاک کن لباس برات گرفتم برات میارم بپوش
دریا: باید برم حمام
کامیار: خب برو
رفتم حمام برگشتم ک دیدم دراز کشیده رو تخت
دریا: عشقم میری بیرون من لباسمو عوض کنم
کامیار: ما زن شوهر شدیم هااا
دریا: خجالت میکشم
کامیار: باشه کوکی شکلاتیم
دیدم رفت لباس هامو عوض کردم و با صدای اروم صداش زدم،ک امد دراز کشیدم اینقدر خسته بودم ک چشامو بستم خوابیدم
(صبح)
صبح با حس لبام رو لبای کامیار چشامو باز کردم تا چشامو باز کردم ول کرد و صورتمو نوازش کرد
دریا: کار یواشکی؟
کامیار: طاقت نیاوردم
دریا: عاشقتم
خودمو تو بغلش جا دادم موهامو نوازش کرد
دریا: مرسی ک نجاتم دادی
کامیار: من نمزارم مال کسی دیگه باشی بهت ک گفتم اگه شده بود اون پسره رو میکشتم ک به تو نرسه
لبامو رو لبای کامیار گذاشتم
(ظهره)
کامیار رفته بود دوش بگیره منم با لوازم هایی ک تو یخچال بود یک قیمه پلو درست کردم
کامیار از حمام امد ک موهاش خیس بود و خیلی کراشش کرده بود
کامیار: بوی قیمه میاددد
دریا: من درست کردم نهار بخوریم
کامیار: او خانوم منم مگه اشپزی بلده؟
دریا: اله بلدم
کامیار: شما استراحت کن از شنبه
دریا: امروز شنبه اس
کامیار: ع
دریا: الان چند وقت اینجا باشیم تو شمال؟
کامیار: حداقل ۱ ماه بعد میریم خونه ما طبقه بالا زندگی کنیم
دریا: یعنی یک خونه مستقل برای خودمون
کامیار: اره مثل زن شوهر ها
دریا: عروسی چی؟
کامیار:عروسی هم برات میگیرم
دریا: اخخخخخخخخ من فداتتتت نشم(باداد)
نهار حاظر شد تزیین کردم و سفره رو چیدم و نشستیم
کامیار: یک عکسمون نشه؟
دریا: بشههه
کامیار گوشیشو دراورد عکس گرفتیم و مشغول خوردن شدیم
کامیار: باید حلقه ازدواج بگیریم
دریا: اره دیگ همه بودن تو ازدواج کردی
کامیار: بوی حسادت میاد
دریا: حق بده توهم خودتو جای من بزارم یک شوهر جذاب قدبلند چشم مشکی مو مشکی ورزشکار داشتی چیکار میکردی؟
کامیار: اره حق میدم اخه شوهرت کلی دختر دنبالشن
دریا: دلسا منظورته
کامیار: میشه اسم اونو نیاری حالم بد میشه
دیر شد چون تازه از خواب بیدار شدم
رسیدیم شمال،جون راه رفتن نداشتم
دریا: کامیار کمکم میکنی بیام جونی برای راه رفتن ندارم
اینو ک گفتم کامیار امد سمتم و براید استایل بغلم کرد منم سرمو گذاشتم رو سینش رسیدیم ک منو برد تو اتاق گذاشت
کامیار:ارایش هاتو پاک کن لباس برات گرفتم برات میارم بپوش
دریا: باید برم حمام
کامیار: خب برو
رفتم حمام برگشتم ک دیدم دراز کشیده رو تخت
دریا: عشقم میری بیرون من لباسمو عوض کنم
کامیار: ما زن شوهر شدیم هااا
دریا: خجالت میکشم
کامیار: باشه کوکی شکلاتیم
دیدم رفت لباس هامو عوض کردم و با صدای اروم صداش زدم،ک امد دراز کشیدم اینقدر خسته بودم ک چشامو بستم خوابیدم
(صبح)
صبح با حس لبام رو لبای کامیار چشامو باز کردم تا چشامو باز کردم ول کرد و صورتمو نوازش کرد
دریا: کار یواشکی؟
کامیار: طاقت نیاوردم
دریا: عاشقتم
خودمو تو بغلش جا دادم موهامو نوازش کرد
دریا: مرسی ک نجاتم دادی
کامیار: من نمزارم مال کسی دیگه باشی بهت ک گفتم اگه شده بود اون پسره رو میکشتم ک به تو نرسه
لبامو رو لبای کامیار گذاشتم
(ظهره)
کامیار رفته بود دوش بگیره منم با لوازم هایی ک تو یخچال بود یک قیمه پلو درست کردم
کامیار از حمام امد ک موهاش خیس بود و خیلی کراشش کرده بود
کامیار: بوی قیمه میاددد
دریا: من درست کردم نهار بخوریم
کامیار: او خانوم منم مگه اشپزی بلده؟
دریا: اله بلدم
کامیار: شما استراحت کن از شنبه
دریا: امروز شنبه اس
کامیار: ع
دریا: الان چند وقت اینجا باشیم تو شمال؟
کامیار: حداقل ۱ ماه بعد میریم خونه ما طبقه بالا زندگی کنیم
دریا: یعنی یک خونه مستقل برای خودمون
کامیار: اره مثل زن شوهر ها
دریا: عروسی چی؟
کامیار:عروسی هم برات میگیرم
دریا: اخخخخخخخخ من فداتتتت نشم(باداد)
نهار حاظر شد تزیین کردم و سفره رو چیدم و نشستیم
کامیار: یک عکسمون نشه؟
دریا: بشههه
کامیار گوشیشو دراورد عکس گرفتیم و مشغول خوردن شدیم
کامیار: باید حلقه ازدواج بگیریم
دریا: اره دیگ همه بودن تو ازدواج کردی
کامیار: بوی حسادت میاد
دریا: حق بده توهم خودتو جای من بزارم یک شوهر جذاب قدبلند چشم مشکی مو مشکی ورزشکار داشتی چیکار میکردی؟
کامیار: اره حق میدم اخه شوهرت کلی دختر دنبالشن
دریا: دلسا منظورته
کامیار: میشه اسم اونو نیاری حالم بد میشه
دیر شد چون تازه از خواب بیدار شدم
۸.۸k
۳۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.