پارت ۲۲ : وقتی اومدید ایران ....
جین : مامان جون به خدا یه یز بدین ا.ت بخور یکم بزرگ شه به خدا نگاه قدش خو ۱۶۰ وزنشم۴۲ العان که حامله شده شده ۴۵ عینهو مورچه ریزه آخه من به کی بگم
خدیجه خانم : مادر ژنتیکشه عینهو عماش شبیه رب و گه خشک ( مارمولک لاغر)
جین : به خدا باورتون نمیشه همین همسایمون سه بار اومده با من حرف زده یه پیرزنه که یه پسر داره هی میاد واسه پسرش هرچی هم میگم مادرجون زنه منه میگه نه من که میدونم زنت آنقدر ریزه نیست
خدیجه خانم : حرص نخور مادر بچم خوشگل مثل خاله هاشه قربونش بشم
آقا ممدرضا : لاغره شبیه خواهرای مارمولک من میده بعد خوشگل شبیه خواهرای تو یکم انصاف داشته باش به خدا
خدیجه خانم : تو خفه پاشو برو یه لباس خوب بپوش العان خواهرت میاد بعد میگه زنش وقط واسه خودش خرج میکنه واسه برادر من هیچی برو
ا.ت : وایییییییی ( داد )
همه : چی شد
ا.ت : وا لگد زد ( خوشحال )
جین : قربونش بشم من ورلد واید بیوتی کوچولوی خودمه خوشگله بابایی پرنسس بایی
ا.ت : جیع
خدیجه خانم : چی شد مادر
ا.ت : این پدرسوخته دوباره لگد زد
نامجون : به من رفته باهوشه دارا حرفایی باباییش رو تایید میکنه پرنسس عمو
ا.ت : جین این مثل زمین فوتبال هی داره لگد میزنه به کاری بکن ( داد و بغض)
خدیجه خانم اومد دستشو گذاشت روی شکم ا.ت و با تعجب حرف زد
خدیجه خانم : وا ا.ت مادر این چرا اینقدر لگد میزنه جین هم دستش رو گذاشت و گفت
جین : وایی دختر بابا چرا اینقدر مامانتو ادیت میکنه یه دیقه آروم باش میدونم بسکه بابات هندسام و جدابع ذوق کردی ولی یه دیقه آرون باس تا مامانی ادیت نشه باشه پرنسس بابایی؟.
ا.ت : لگد نمیزنه جین چیکار کردی
خدیجه خانم : وا مادر بچه لگد میزنه چرا نمیزنه چرا
جین : چقدر دخترم حرف گوشکنه تا گفتم ساکت شد قربونش بسه باباش
خدیجه خانم : اسم این بچه رو میخوایدچی بزارید زوج هندسام
جین : میسو
ا.ت : میا
باهم دیگه فتن
جین : چی قرار شد بچه اگه دختر شد من اسمشو بزارم
ا.ت : نه بابا رو تو برم من سنگ پا قزوینه
نه ماه من دردشو بکشم
دلدرد حالت تهوع و سرگیجه هاشو تحمل کنم
لگد داشو تحمل کننم
نه ماه همراه خودم همه جا ببرمش
هنوز اینجا باید هزینه حمل بچتون هم بگیرم آقای کیم ولی خوبی میکنم و نمیگیرم
در هر صورت من اسم دخترم رو میزام
میا میای خوشگل مامانی
جین : نامردی به خدا
ا.ت : مامان هوس لواشک کردم
خدیجه خانم : تموم شده دخترم
ا.ت : خب جین وایمیسته پشت گاز با پسرا واسم درست میکنن
جین : ا.ت به خدا هرچی بخوای واست لواشک میگیرم وای اینکارو نکنن
ا.ت : من اون لواشکترک نمیخوام چشم بچم چپ بشه میکشمت یالا بدو برو تو آشپزخونه( جیغ جیع )
ا.ت : بزارش اینجا تو آفتاب
کوک : همینجا خوبه
ا.ت : آره دستت طلا،خرگوش عضله ای
خدیجه خانم : مادر ژنتیکشه عینهو عماش شبیه رب و گه خشک ( مارمولک لاغر)
جین : به خدا باورتون نمیشه همین همسایمون سه بار اومده با من حرف زده یه پیرزنه که یه پسر داره هی میاد واسه پسرش هرچی هم میگم مادرجون زنه منه میگه نه من که میدونم زنت آنقدر ریزه نیست
خدیجه خانم : حرص نخور مادر بچم خوشگل مثل خاله هاشه قربونش بشم
آقا ممدرضا : لاغره شبیه خواهرای مارمولک من میده بعد خوشگل شبیه خواهرای تو یکم انصاف داشته باش به خدا
خدیجه خانم : تو خفه پاشو برو یه لباس خوب بپوش العان خواهرت میاد بعد میگه زنش وقط واسه خودش خرج میکنه واسه برادر من هیچی برو
ا.ت : وایییییییی ( داد )
همه : چی شد
ا.ت : وا لگد زد ( خوشحال )
جین : قربونش بشم من ورلد واید بیوتی کوچولوی خودمه خوشگله بابایی پرنسس بایی
ا.ت : جیع
خدیجه خانم : چی شد مادر
ا.ت : این پدرسوخته دوباره لگد زد
نامجون : به من رفته باهوشه دارا حرفایی باباییش رو تایید میکنه پرنسس عمو
ا.ت : جین این مثل زمین فوتبال هی داره لگد میزنه به کاری بکن ( داد و بغض)
خدیجه خانم اومد دستشو گذاشت روی شکم ا.ت و با تعجب حرف زد
خدیجه خانم : وا ا.ت مادر این چرا اینقدر لگد میزنه جین هم دستش رو گذاشت و گفت
جین : وایی دختر بابا چرا اینقدر مامانتو ادیت میکنه یه دیقه آروم باش میدونم بسکه بابات هندسام و جدابع ذوق کردی ولی یه دیقه آرون باس تا مامانی ادیت نشه باشه پرنسس بابایی؟.
ا.ت : لگد نمیزنه جین چیکار کردی
خدیجه خانم : وا مادر بچه لگد میزنه چرا نمیزنه چرا
جین : چقدر دخترم حرف گوشکنه تا گفتم ساکت شد قربونش بسه باباش
خدیجه خانم : اسم این بچه رو میخوایدچی بزارید زوج هندسام
جین : میسو
ا.ت : میا
باهم دیگه فتن
جین : چی قرار شد بچه اگه دختر شد من اسمشو بزارم
ا.ت : نه بابا رو تو برم من سنگ پا قزوینه
نه ماه من دردشو بکشم
دلدرد حالت تهوع و سرگیجه هاشو تحمل کنم
لگد داشو تحمل کننم
نه ماه همراه خودم همه جا ببرمش
هنوز اینجا باید هزینه حمل بچتون هم بگیرم آقای کیم ولی خوبی میکنم و نمیگیرم
در هر صورت من اسم دخترم رو میزام
میا میای خوشگل مامانی
جین : نامردی به خدا
ا.ت : مامان هوس لواشک کردم
خدیجه خانم : تموم شده دخترم
ا.ت : خب جین وایمیسته پشت گاز با پسرا واسم درست میکنن
جین : ا.ت به خدا هرچی بخوای واست لواشک میگیرم وای اینکارو نکنن
ا.ت : من اون لواشکترک نمیخوام چشم بچم چپ بشه میکشمت یالا بدو برو تو آشپزخونه( جیغ جیع )
ا.ت : بزارش اینجا تو آفتاب
کوک : همینجا خوبه
ا.ت : آره دستت طلا،خرگوش عضله ای
۸.۱k
۱۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.