part²⁷
part²⁷
قرار در شرکت 🖇️
ادمین :خوب الان همه تو خونه ی کوک اَن
جیمین:خوب واسه چی اومدیم...
کوک:بشینین الان میام
لونا:باشه
الان همشون رو مبلا نشستن
کوک:خوب میگم نظرتون چیه بریم ویلای من کنار ساحل
سونا:چرا
کوک:از اونجایی که جیمین چند ماه بعد میخواد برگرده بیاین خوش بگذرونیم شرکتم وضعش خوبه نظرتون چیه
ته:من موافقم
سونا:منم
یونا و جیمین:اوکی بریم
لونا:باشه ولی کی بریم
کوک:فردا صبح
یونا و سونا و لونا:چیییییی(داد)
ته:چرا داد میزنین
لونا:جیمین پاشو بریم خونه
کوک:نه خیر امشب اینجا میمونین
سونا و لونا:چی
جیمین:منکه مشکلی ندارم
یونا:ما هیچی نداریم باید کلی وسایل ببریم مثل کفشامون
سونا:وسایل پوستیمون
لونا:لباسامون ه
جیمین:بابا چخبرتونه....
لونا:مامان
سونا:چی مامان
لونا:باید بهش بگیم...جیمین کار خودته
جیمین:چرا من
سونا:نا سلامتی عزیز دور دونه ی مامانی بهش میگی....
جیمین:باشه باشه
ته:من میگم که از اونجایی که مامانا مون دوستن برن پیش هم...
لونا:ایده ی خوبیه پس منو سونا و یونا میریم هم وسایلمون رو جمع کنیم هم مامان رو ببریم پیش مامان شما خوب پاشین
سونا:تاما بیایم یه فیلم انتخاب کنین خوب
کوک:باشه
رفتن سوار ماشین شدن اول یونا بردن خونشون تا وسایلاش رو جمع کنه جیمین به مامانش قضیه رو زنگ زد گفت لونا و سونا ام رفتن خونه وسایلاشون جمع کردن مامانشون بردن خونه ی کوک و ته بعد با یونا برگشتن
پرش زمانی یک ساعت بعد
سونا:زنگ و بزن دستم شکست
یونا:باشه
زنگ و زد و درو باز کردن
جیمین :چقدر دیر اومدین
سونا:راستی شما چی میپوشین
ته :وسایل ما آماده است
لونا:جاان
کوک:ولش بیاین فیلم ببینیم
شروع میکنن به فیلم دیدن
پرش زمانی ساعت یک شب
جیمین:من میرم بخوابم
لونا:منم خوابم میاد
کوک میره نزدیک گوش لونا و میشه میگه :
کوک:برو تو اتاق خودمون تا من بیام
لونا:ها..ها..ب..باشه
لونا میره تو اتاق بعد کوک تلویزیون رو خاموش میکنه و همه میرن که بخوابن
ویو لونا
چرا اینجوری بهم گفت....ولش لباسام و عوض کردم و داشتم میرفتم سمت تخت تا بخوابم که کوک اومد داخل اتاق
کوک:لونا
لونا:بله
کوک:من ک میدونم از دستم ناراحتی
لونا:.......
کوک:ببین ناراحتی...
ادمین : کوک میره سمت لونا و کمر لونا رو میگیره و میچسبونه به خودش...
لونا: خوب اره من از دستت ناراحتم چرا هیچی بهم نگفتی تازه بعدشم به....
که کوک ل.ب.ا.ش.و میزاره روی ل.ب.ا.ی لونا و مک میزنه لونا ام همکاری میکنه بعد بیست ثانیه ازش جدا میشه و میگه:
کوک:هنوزم از دستم ناراحتی
لونا:.....
اسکی ممنوع ❌
قرار در شرکت 🖇️
ادمین :خوب الان همه تو خونه ی کوک اَن
جیمین:خوب واسه چی اومدیم...
کوک:بشینین الان میام
لونا:باشه
الان همشون رو مبلا نشستن
کوک:خوب میگم نظرتون چیه بریم ویلای من کنار ساحل
سونا:چرا
کوک:از اونجایی که جیمین چند ماه بعد میخواد برگرده بیاین خوش بگذرونیم شرکتم وضعش خوبه نظرتون چیه
ته:من موافقم
سونا:منم
یونا و جیمین:اوکی بریم
لونا:باشه ولی کی بریم
کوک:فردا صبح
یونا و سونا و لونا:چیییییی(داد)
ته:چرا داد میزنین
لونا:جیمین پاشو بریم خونه
کوک:نه خیر امشب اینجا میمونین
سونا و لونا:چی
جیمین:منکه مشکلی ندارم
یونا:ما هیچی نداریم باید کلی وسایل ببریم مثل کفشامون
سونا:وسایل پوستیمون
لونا:لباسامون ه
جیمین:بابا چخبرتونه....
لونا:مامان
سونا:چی مامان
لونا:باید بهش بگیم...جیمین کار خودته
جیمین:چرا من
سونا:نا سلامتی عزیز دور دونه ی مامانی بهش میگی....
جیمین:باشه باشه
ته:من میگم که از اونجایی که مامانا مون دوستن برن پیش هم...
لونا:ایده ی خوبیه پس منو سونا و یونا میریم هم وسایلمون رو جمع کنیم هم مامان رو ببریم پیش مامان شما خوب پاشین
سونا:تاما بیایم یه فیلم انتخاب کنین خوب
کوک:باشه
رفتن سوار ماشین شدن اول یونا بردن خونشون تا وسایلاش رو جمع کنه جیمین به مامانش قضیه رو زنگ زد گفت لونا و سونا ام رفتن خونه وسایلاشون جمع کردن مامانشون بردن خونه ی کوک و ته بعد با یونا برگشتن
پرش زمانی یک ساعت بعد
سونا:زنگ و بزن دستم شکست
یونا:باشه
زنگ و زد و درو باز کردن
جیمین :چقدر دیر اومدین
سونا:راستی شما چی میپوشین
ته :وسایل ما آماده است
لونا:جاان
کوک:ولش بیاین فیلم ببینیم
شروع میکنن به فیلم دیدن
پرش زمانی ساعت یک شب
جیمین:من میرم بخوابم
لونا:منم خوابم میاد
کوک میره نزدیک گوش لونا و میشه میگه :
کوک:برو تو اتاق خودمون تا من بیام
لونا:ها..ها..ب..باشه
لونا میره تو اتاق بعد کوک تلویزیون رو خاموش میکنه و همه میرن که بخوابن
ویو لونا
چرا اینجوری بهم گفت....ولش لباسام و عوض کردم و داشتم میرفتم سمت تخت تا بخوابم که کوک اومد داخل اتاق
کوک:لونا
لونا:بله
کوک:من ک میدونم از دستم ناراحتی
لونا:.......
کوک:ببین ناراحتی...
ادمین : کوک میره سمت لونا و کمر لونا رو میگیره و میچسبونه به خودش...
لونا: خوب اره من از دستت ناراحتم چرا هیچی بهم نگفتی تازه بعدشم به....
که کوک ل.ب.ا.ش.و میزاره روی ل.ب.ا.ی لونا و مک میزنه لونا ام همکاری میکنه بعد بیست ثانیه ازش جدا میشه و میگه:
کوک:هنوزم از دستم ناراحتی
لونا:.....
اسکی ممنوع ❌
۵.۶k
۱۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.