Part5
یکی در زد رفتم در رو باز کردم دیدم کوک با کلی خوراکی وایساده اینجا سریع بغلش کردم بعد باهم دیگه رفتیم داخل خونه لیا داخل اتاقش بود اومده بود پایین تا آب بخوره و یهو کوک رو دید
لیا: دایی جووووون( از رو پله ها بدو بدو اومد پایین پرید بغل داییش )
کوک : سلام عشق دایی( دایی میخواااام)
بعد کوک و لیا رفتن داشتن بازی میکردن واسشون نودل درست کردم باهم دیگه نشستیم سر میز خوردیم بعد ...
کوک: ات بریم فیلم ببینیم
ات: ارع بریم
لیا:آخ جوووون
کوک و لیا رفتن فیلم رو انتخاب کردن ات هم داخل یک ظرف خیلی بزرگ خوراکی هارو میمیچید بعد خوراکی هارو آورد کوک وسط نشست لیا دراز کشید کلش رو گذاشت رو پای کوک ات هم کوک رو بغل کرد کوک هم ات رو ( زارت:/ )
تهیونگ ویو
داشتم با سوجو بازی میکردم شوگا زنگ زد گوشی رو گرفتم گفت میخوایم بریم شهر بازی میای منم به سوجو نگاه کردم حوصلش سر رفته بود گفتم ارع الان میایم رفتیم بالا لباس خودمو پوشیدم لباس سوجو هم پوشیدم واقعا خیلی سخت همیشه ات لباس سوجو رو میپوشید و من هی میگفتم چرا نمیاین بعد ات میگفت دودقیقه بِلَف یادش بخیر چه روزایی بود ولی خب هنوز از مادرم ناراحتم هیچ وقت نمیزاشت با لیا وقت بگذرونم شوگا اومد و رفتیم پایین ماشین رو روشن کردم رفیتم پارک
که یهو اونجا یه نفر رو دیدم .........
خمارییییییییی
نترسین الان پارت بعد رو میزارم
لیا: دایی جووووون( از رو پله ها بدو بدو اومد پایین پرید بغل داییش )
کوک : سلام عشق دایی( دایی میخواااام)
بعد کوک و لیا رفتن داشتن بازی میکردن واسشون نودل درست کردم باهم دیگه نشستیم سر میز خوردیم بعد ...
کوک: ات بریم فیلم ببینیم
ات: ارع بریم
لیا:آخ جوووون
کوک و لیا رفتن فیلم رو انتخاب کردن ات هم داخل یک ظرف خیلی بزرگ خوراکی هارو میمیچید بعد خوراکی هارو آورد کوک وسط نشست لیا دراز کشید کلش رو گذاشت رو پای کوک ات هم کوک رو بغل کرد کوک هم ات رو ( زارت:/ )
تهیونگ ویو
داشتم با سوجو بازی میکردم شوگا زنگ زد گوشی رو گرفتم گفت میخوایم بریم شهر بازی میای منم به سوجو نگاه کردم حوصلش سر رفته بود گفتم ارع الان میایم رفتیم بالا لباس خودمو پوشیدم لباس سوجو هم پوشیدم واقعا خیلی سخت همیشه ات لباس سوجو رو میپوشید و من هی میگفتم چرا نمیاین بعد ات میگفت دودقیقه بِلَف یادش بخیر چه روزایی بود ولی خب هنوز از مادرم ناراحتم هیچ وقت نمیزاشت با لیا وقت بگذرونم شوگا اومد و رفتیم پایین ماشین رو روشن کردم رفیتم پارک
که یهو اونجا یه نفر رو دیدم .........
خمارییییییییی
نترسین الان پارت بعد رو میزارم
۱۰.۰k
۱۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.