فیک ملاقات کوتاه پارت۶
....
همراه مدیر حرکت کردم به سمت دفتر..
مدیر وارد شد و منم پشت سرش راه افتادم..
اووووو
یونگی هم اونجا بود
مدیر/*خب خانم جانگ ببخشید وقت شما رو هم گرفتم..باهاتون کارخاصی نداریم فقط باید اینو امضا کنین..
+آااا...بله حتما..فقط ، چی هست؟
برای اخراج ایشون از مدرسه هست..من خودم تو این دو روزی که شما به اینجا انتقالی گرفتین حواسم بهش بود و دیدم اذیتتون کرد..قبل از اومدن شما هم چندینبار اخطار گرفته بود و اون روزی که شما اومدین قرار بود اخرین روز مدرسش باشه..حتی اینو خودش میخواست..ولی باز حتما بخاطر لین مونده که شما رو اذیت کنه..
فقط کافیه اینجا رو امضا کنین تا رسما اخراج شه..
یه نگاه به یونگی کردم..
سرشو انداخته بود پایین و خم به ابرو داشت..
با اینکه تو حال خوشی نبود سعی میکرد غرورشو حفظ کنه..
منم دلم میخواست انتقاممو بگیرم..
پس رو به مدیر گفتم..
+...بله ..
ادامه دارد...
همراه مدیر حرکت کردم به سمت دفتر..
مدیر وارد شد و منم پشت سرش راه افتادم..
اووووو
یونگی هم اونجا بود
مدیر/*خب خانم جانگ ببخشید وقت شما رو هم گرفتم..باهاتون کارخاصی نداریم فقط باید اینو امضا کنین..
+آااا...بله حتما..فقط ، چی هست؟
برای اخراج ایشون از مدرسه هست..من خودم تو این دو روزی که شما به اینجا انتقالی گرفتین حواسم بهش بود و دیدم اذیتتون کرد..قبل از اومدن شما هم چندینبار اخطار گرفته بود و اون روزی که شما اومدین قرار بود اخرین روز مدرسش باشه..حتی اینو خودش میخواست..ولی باز حتما بخاطر لین مونده که شما رو اذیت کنه..
فقط کافیه اینجا رو امضا کنین تا رسما اخراج شه..
یه نگاه به یونگی کردم..
سرشو انداخته بود پایین و خم به ابرو داشت..
با اینکه تو حال خوشی نبود سعی میکرد غرورشو حفظ کنه..
منم دلم میخواست انتقاممو بگیرم..
پس رو به مدیر گفتم..
+...بله ..
ادامه دارد...
۱۱.۶k
۰۳ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.