My heart
My heart
Part (5)
به آرومی قدم هات رو سمت در ورداشتی و از چشمی در نگاهی به بیرون کردی ، کسی رو ندیدی و با احتیاط دستگیره در رو به پایین هدایت کردی و با باز شدن در نگاهی به اطراف کردی ، با دیدن باکس مشکی رنگی با تعجب کمی خم شدی و باکس رو ورداشتی ، جسم تو دستت رو زیر و رو کردی و دیدی که کنار باکس اسم تورو نوشته پس مطمئن شدی که برای توعه .
در رو بستی و وارد خونه شدی ، روی کاناپه نشستی و جعبه مکعبی شکل رو باز کردی ، نامه ای داخلش قرار داشت و یک کش مو ، برات تازگی نداشت انگار قبلا کش رو دیده بودی ، با کمی فکر متوجه شدی که دوران دبیرستان با همین کش موهات رو میبستی ، کمی تعجب کردی و کنجکاویت برای خوندن نامه بیشتر شد .
پس سریع نامه رو باز کردی و شروع به خوندن نامه کردی .
( سلام ، بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بلخره احساستم رو باهات درمیون بزارم ، احساساتی که تو این سال ها باهاشون زندگی کردم .
باید بگم زندگیم رو مدیون احساساتی هستم که به خاطر تو به وجود اومدن ، فقط یک درخواستی ازت دارم ، اونم اینه که نزار احساساتم بمیرن ، چون همزمان با مرگ اونها قلب من هم از کار میوفته .
دوست دارم )
.
با خوندن نامه ، احساس عجیبی توی قلب کوچیکت حس کردی .
هیچ کس تا حالا اینجوری بهت زندگی نبخشیده بود با خوندن این نامه به این پی بردی که کسی هست تو این دنیا که ازت متنفر نباشه و دوست داشته باشه .
این بهترین هدیه توی عمرت بود
چون به این پی برده بودی ، که بهترین هدیه ای که میتونی از کسی دریافت کنی احساسات زیبا و پر از عشق آدم ها است مخصوصا وقتی که این احساسات از قلبشون الهام گرفته میشه
Part (5)
به آرومی قدم هات رو سمت در ورداشتی و از چشمی در نگاهی به بیرون کردی ، کسی رو ندیدی و با احتیاط دستگیره در رو به پایین هدایت کردی و با باز شدن در نگاهی به اطراف کردی ، با دیدن باکس مشکی رنگی با تعجب کمی خم شدی و باکس رو ورداشتی ، جسم تو دستت رو زیر و رو کردی و دیدی که کنار باکس اسم تورو نوشته پس مطمئن شدی که برای توعه .
در رو بستی و وارد خونه شدی ، روی کاناپه نشستی و جعبه مکعبی شکل رو باز کردی ، نامه ای داخلش قرار داشت و یک کش مو ، برات تازگی نداشت انگار قبلا کش رو دیده بودی ، با کمی فکر متوجه شدی که دوران دبیرستان با همین کش موهات رو میبستی ، کمی تعجب کردی و کنجکاویت برای خوندن نامه بیشتر شد .
پس سریع نامه رو باز کردی و شروع به خوندن نامه کردی .
( سلام ، بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بلخره احساستم رو باهات درمیون بزارم ، احساساتی که تو این سال ها باهاشون زندگی کردم .
باید بگم زندگیم رو مدیون احساساتی هستم که به خاطر تو به وجود اومدن ، فقط یک درخواستی ازت دارم ، اونم اینه که نزار احساساتم بمیرن ، چون همزمان با مرگ اونها قلب من هم از کار میوفته .
دوست دارم )
.
با خوندن نامه ، احساس عجیبی توی قلب کوچیکت حس کردی .
هیچ کس تا حالا اینجوری بهت زندگی نبخشیده بود با خوندن این نامه به این پی بردی که کسی هست تو این دنیا که ازت متنفر نباشه و دوست داشته باشه .
این بهترین هدیه توی عمرت بود
چون به این پی برده بودی ، که بهترین هدیه ای که میتونی از کسی دریافت کنی احساسات زیبا و پر از عشق آدم ها است مخصوصا وقتی که این احساسات از قلبشون الهام گرفته میشه
۷۷۳
۱۲ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.