دیدار دوباره …!)«پارت چهار»
(ویو فردا صبح..)
«ا/ت چشماش به زور باز کرد با دستاش چشمامو مالید و بلند شد رفت دستشویی کارایی لازم کرد رفت پایین کسی خونه نبود میز صبحونه آماده بود یه نوشت روش بود »
(ا/ت عزیزم قبل رفتن صبحونه بخوره ما برای یکی یا دو هفته میریم بوسان پیش مامان مین جو مراقب خودت باش )
ا/ت:هه..انگار دیگه لازم نیست بخاطر این که کسی صدام نشنوه آروم گریه کنم (نیشخند تلخ)
(ا/ت میل نداشت چیزی بخوره فقط یه لیوان قهو برای خودش ریخت رفت جلوی تلویزیون و یه سریال دید )
«چند ساعت بعد..»
(ویو ا/ت: همینطوری که داشتم به قسمت آخر سریال نگاه میکردم گوشیم زنگ خورد کلافه از جام بلند شدم گوشیم نگاه کردم (یون سوک )جواب دادم)
^دختر احمق چند روز کدوم قبرستونی هستی !؟(داد عصبی)
(با صدا داد یون سوک گوشیم از گوشم فاصله دادم و بعد دوباره برد سمت گوشم )
@چته دختری دیونه !؟پرده ای گوشم پاره شد بابا!
^به جهنم !میگم چند روز کدوم قبرستونی این بی صاحبم که جواب نمیدی گوشی گرفتی قاب کنی بزنی دیوار یا ازش استفاده کنی !؟
@وایی دختر چقدر حرف میزنی یه نفس بگیر بابا !ببخشید سرم شلوغ بود !
^با چیه !؟با گریه نه ؟!شنیدم جونگ کوک برگشت !
@تو..تو از کجا میدونی !
^امروز مصاحبش دیدم مثل این که از امروز تو عصر مدلینگ هم قرار فعالیت کن !
@چیههه!مدلینگ !؟این مرتیک شوخیش گرفته مکه خودش شرکت ندار !؟
^دختر من که جونگ کوک نیستم اینا رو برو از خودش بپرس !
@ببند بابا !
^تو جونگ کوک دیدی نه !؟
@ا..اره ..کاشکی نمیدیم
^خب اون چی !؟اونم تو رو دید!؟
@اره حتا اومد سمتم خواست باهام حرف بزن اما من نذاشتم سریع رفتم !
^ببین ا/ت درست این زندگی تو اما مراقب باش تا دوباره با ا/ت سابق روبه رو نشی میدونی که چقدر سختی کشیدی تا از اون حال در بیای نه !؟
@خودم میدونم یون سوک تو بیشتر این بهم نگو باعث میشه بیشتر عصبی شم !
^خب میخوای بریم مهمونی چیزی حال هوات عوض شه !؟
@نه اصلا حوصله اش ندارم !
^یکم پایه باش دیگه دختر !میخوای تو خونه چیکار کنی زانو غم بغل بگیری !؟نخیرم اگه نیای من میام اونجا به زور میبرمت فهمیدی !
@ایشش لعنتی باش !
^افرین دوست قشنگم ساعت هشت میام دنبالت باییی(قط میکنه)
@ایشش دختر زبونه نفهم (خند ریز )
(ا/ت به ساعت نگاه کرد شیش نیم بود رفت تا لباس اینا رو انتخاب کن )
(چند ساعت بعد..)
«ویو ا/ت :الان دیگه ساعت هشت بود لباس پوشیدم و اریش لایت کردی منتظر شدم یون سوک بیاد دنبالم بعد چند دقیقه اومد راه افتادیم سمت یه دیسکو وقتی رشیدیم وارد دیسکو شدیم هم جا شلوغ بود خیلی نشست بودن نوشیدنی میخوردن یه سری هام میرقصیدن با یون سوک رفتیم سمت یه میز و همینطوری که نوشیدنی میخوردیم بدن مون با ریتم اهنگ تکونه میدادیم »
^خوب شد اومدیم نه!؟
@اهوم اره یکم حالم بهتر شد !
(همچی خوب بود تا یه نفر وارد دیسکو شد )
@لعنتی این اینجا چیکار میکنه !؟خدایا چرا من آنقدر بدبختم تا یکم حالم خوب میشه این باز پیداش میشه !(زیر لب)
^ا/ت چیزی شد!؟
@ن..نه نه همچی خوب !
(جونگ کوک متوجه ما نشد بود چون نور زیادی نبود رفت سمت یه میز دخترا داشتن کور میشدن آنقدر بهش نگاه میکردن قشنگ معلوم بود دارن آماده میشن برن مخش بزنن )
«ویو ا/ت :هه..نهایت رابطش با هاتون یه شب لازم نیست سی قلم اریش کنید (زیر و نیشخند )»
@یون سوک نظرت چیه بریم !اینحا خیلی شلوغ منم فردا عکسبرداری دارم بیا بریم !
^اوفف باش بریم !
«ویو ا/ت:همین که میخواستم بدون این مه جونگ کوک منو ببین برم یکی مچ دستم گرفت اهه توف تو این شانس »
^خوشگلم کجا میری تازه اومد بودی !؟(نیشخند)
@بکش دستت مرتیک میزنم عقیم ات میکنم ها !(عصبی )
«مرد خندید بیشتر دستم فشار داد داشتم تقلا میکردم ول کنم که یهو پرت شد رو زمین برگشتم دیدم جونگ کوک عالیه همینو کم داشتم »
&چیه گوهی میخوره !؟ها!؟به چه حقی به اموال دیگران دست میزنی(داد)
«با حرف آخرش با تعجب برگشتم طرفش که با عصبانیت به مرد نگاه میکرد »
@اموال تو !؟منظورت منم !؟شوخیت گرفته !؟
&ا/ت الان وقت این حرفا نیست !
«با عجله از دیسکو اومدم بیرون میخواستم هر چه زودتر از این جهنم خلاص شم که یکی دستم گرفت چرخوند»
&ا/ت داری کجا میری !؟
@به تو ربطی ندار !ولم کن!
ادامه دارد….!
«ا/ت چشماش به زور باز کرد با دستاش چشمامو مالید و بلند شد رفت دستشویی کارایی لازم کرد رفت پایین کسی خونه نبود میز صبحونه آماده بود یه نوشت روش بود »
(ا/ت عزیزم قبل رفتن صبحونه بخوره ما برای یکی یا دو هفته میریم بوسان پیش مامان مین جو مراقب خودت باش )
ا/ت:هه..انگار دیگه لازم نیست بخاطر این که کسی صدام نشنوه آروم گریه کنم (نیشخند تلخ)
(ا/ت میل نداشت چیزی بخوره فقط یه لیوان قهو برای خودش ریخت رفت جلوی تلویزیون و یه سریال دید )
«چند ساعت بعد..»
(ویو ا/ت: همینطوری که داشتم به قسمت آخر سریال نگاه میکردم گوشیم زنگ خورد کلافه از جام بلند شدم گوشیم نگاه کردم (یون سوک )جواب دادم)
^دختر احمق چند روز کدوم قبرستونی هستی !؟(داد عصبی)
(با صدا داد یون سوک گوشیم از گوشم فاصله دادم و بعد دوباره برد سمت گوشم )
@چته دختری دیونه !؟پرده ای گوشم پاره شد بابا!
^به جهنم !میگم چند روز کدوم قبرستونی این بی صاحبم که جواب نمیدی گوشی گرفتی قاب کنی بزنی دیوار یا ازش استفاده کنی !؟
@وایی دختر چقدر حرف میزنی یه نفس بگیر بابا !ببخشید سرم شلوغ بود !
^با چیه !؟با گریه نه ؟!شنیدم جونگ کوک برگشت !
@تو..تو از کجا میدونی !
^امروز مصاحبش دیدم مثل این که از امروز تو عصر مدلینگ هم قرار فعالیت کن !
@چیههه!مدلینگ !؟این مرتیک شوخیش گرفته مکه خودش شرکت ندار !؟
^دختر من که جونگ کوک نیستم اینا رو برو از خودش بپرس !
@ببند بابا !
^تو جونگ کوک دیدی نه !؟
@ا..اره ..کاشکی نمیدیم
^خب اون چی !؟اونم تو رو دید!؟
@اره حتا اومد سمتم خواست باهام حرف بزن اما من نذاشتم سریع رفتم !
^ببین ا/ت درست این زندگی تو اما مراقب باش تا دوباره با ا/ت سابق روبه رو نشی میدونی که چقدر سختی کشیدی تا از اون حال در بیای نه !؟
@خودم میدونم یون سوک تو بیشتر این بهم نگو باعث میشه بیشتر عصبی شم !
^خب میخوای بریم مهمونی چیزی حال هوات عوض شه !؟
@نه اصلا حوصله اش ندارم !
^یکم پایه باش دیگه دختر !میخوای تو خونه چیکار کنی زانو غم بغل بگیری !؟نخیرم اگه نیای من میام اونجا به زور میبرمت فهمیدی !
@ایشش لعنتی باش !
^افرین دوست قشنگم ساعت هشت میام دنبالت باییی(قط میکنه)
@ایشش دختر زبونه نفهم (خند ریز )
(ا/ت به ساعت نگاه کرد شیش نیم بود رفت تا لباس اینا رو انتخاب کن )
(چند ساعت بعد..)
«ویو ا/ت :الان دیگه ساعت هشت بود لباس پوشیدم و اریش لایت کردی منتظر شدم یون سوک بیاد دنبالم بعد چند دقیقه اومد راه افتادیم سمت یه دیسکو وقتی رشیدیم وارد دیسکو شدیم هم جا شلوغ بود خیلی نشست بودن نوشیدنی میخوردن یه سری هام میرقصیدن با یون سوک رفتیم سمت یه میز و همینطوری که نوشیدنی میخوردیم بدن مون با ریتم اهنگ تکونه میدادیم »
^خوب شد اومدیم نه!؟
@اهوم اره یکم حالم بهتر شد !
(همچی خوب بود تا یه نفر وارد دیسکو شد )
@لعنتی این اینجا چیکار میکنه !؟خدایا چرا من آنقدر بدبختم تا یکم حالم خوب میشه این باز پیداش میشه !(زیر لب)
^ا/ت چیزی شد!؟
@ن..نه نه همچی خوب !
(جونگ کوک متوجه ما نشد بود چون نور زیادی نبود رفت سمت یه میز دخترا داشتن کور میشدن آنقدر بهش نگاه میکردن قشنگ معلوم بود دارن آماده میشن برن مخش بزنن )
«ویو ا/ت :هه..نهایت رابطش با هاتون یه شب لازم نیست سی قلم اریش کنید (زیر و نیشخند )»
@یون سوک نظرت چیه بریم !اینحا خیلی شلوغ منم فردا عکسبرداری دارم بیا بریم !
^اوفف باش بریم !
«ویو ا/ت:همین که میخواستم بدون این مه جونگ کوک منو ببین برم یکی مچ دستم گرفت اهه توف تو این شانس »
^خوشگلم کجا میری تازه اومد بودی !؟(نیشخند)
@بکش دستت مرتیک میزنم عقیم ات میکنم ها !(عصبی )
«مرد خندید بیشتر دستم فشار داد داشتم تقلا میکردم ول کنم که یهو پرت شد رو زمین برگشتم دیدم جونگ کوک عالیه همینو کم داشتم »
&چیه گوهی میخوره !؟ها!؟به چه حقی به اموال دیگران دست میزنی(داد)
«با حرف آخرش با تعجب برگشتم طرفش که با عصبانیت به مرد نگاه میکرد »
@اموال تو !؟منظورت منم !؟شوخیت گرفته !؟
&ا/ت الان وقت این حرفا نیست !
«با عجله از دیسکو اومدم بیرون میخواستم هر چه زودتر از این جهنم خلاص شم که یکی دستم گرفت چرخوند»
&ا/ت داری کجا میری !؟
@به تو ربطی ندار !ولم کن!
ادامه دارد….!
۱۰.۹k
۱۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.