زندگی مخفی پارت سی پنج بخش دوم
خودمو انداختم تو بغل جیسو و زدم زیر گریه :اگه اگه من عاشق اون دختر نبودم چرا بعد رفتنش شکستم
یونا:شاید اون عشق نبوده یه هوس بوده
تهیونگ:نمیدونم نمیدونم
اینقدر گریه کردم که خوابم برد
.........
ریوجین:بچه ها کنسل شد اهیون میمونههه
آسا:آه چرا جواب نمیده
یجی:کی جواب نمیده
آسا:جونگ کوک از صبح تا حالا گوشیش خاموشه و جوابمو نمیده
چیکیتا:زنگ بزن به جنی
آسا:الو جنی اونی سلام خوبی
......
آسا:میگم کوکی از صبح تا حالا گوشیش رو جواب نمیده
خونس
.......
آسا:چی نه اون و نه گروگان وای خدا نکنه فرار کرده و کوکی رو گروگان گرفته
........
آسا:باشه ممنونم اونی خدافظ
چیکیتا:چی شد
آسا:گروگانشون فرار کرده و کوک هم نیست
یجی:ریوجین بیا
ریوجین آروم تو گوشم گفت: پس مطمئن شدیم آسا با اوناست
یجی: آره باید به یونا خبر بدیم
ریوجین:راستی لیا کجاست
یجی:اون پاریسه
داره روی پرونده قتل با چریونگ کار میکنه
ریوجین:اوکی بیا بریم لباسامونو عوض کنیم
سرمو تکون دادن و رفتیم تو اتاق
لباسامونو عوض کردیم و لباس بیرونی دیگه ای پوشیدیم
یجی:دخترا منو ریو میریم کافه ممکنه دیر برگردیم شما شام بخورید
چیکیتا:اوکی خوش بگذره بای
.....................
ساعت نه رسیدیم خونه ای که برای باند مون بود
ایتزی چه اسم باحالی
افراد باند
یونا لیدر
ریوجین عضو اصلی
من که یجی ام دومین عضو اصلی
لیا هکر
چریونگ هم نقش کشه
چیکیتا و آسا راجب باند ما نمیدونن
و الان فقط اهیونه که میدونه
یونا شاید از ما مدت زیادی دور بوده ولی همه چیز رو کنترل میکرده حالا هم که برگشته میتونیم به کل کارامون برسیم ولی مشکل اینجاست که آستری کیدز قصد حمله به ما رو دارهههههه
ریوجین:خب زنگ بزن به لیا
یجی:تماس برقراره
لیا از پشت مانیتور:های دخترا چطورید
ریجی:عالی تو چطوری
یجی:یونا اومده سئول و الان فهمیدیم آسا با باند بلک پینک هست
لیا:خوبه به یونا از طرف من سلام برسونید و بگید که طوفان تو راهه و ما داریم برمیگردیم
ریوجین:مگه قراره چی بشه
لیا: میفهمید حالا من باید برم تا چریونگ کار خرابی نکرده آنیووو
ریجی:آنیو
ریوجین:میای بریم پیش اعضا
یجی:میای یه باند دیگه تشکیل بدیم
ریوجین:چی با کیا
یجی:......
......................
ادامه دارد.........
یونا:شاید اون عشق نبوده یه هوس بوده
تهیونگ:نمیدونم نمیدونم
اینقدر گریه کردم که خوابم برد
.........
ریوجین:بچه ها کنسل شد اهیون میمونههه
آسا:آه چرا جواب نمیده
یجی:کی جواب نمیده
آسا:جونگ کوک از صبح تا حالا گوشیش خاموشه و جوابمو نمیده
چیکیتا:زنگ بزن به جنی
آسا:الو جنی اونی سلام خوبی
......
آسا:میگم کوکی از صبح تا حالا گوشیش رو جواب نمیده
خونس
.......
آسا:چی نه اون و نه گروگان وای خدا نکنه فرار کرده و کوکی رو گروگان گرفته
........
آسا:باشه ممنونم اونی خدافظ
چیکیتا:چی شد
آسا:گروگانشون فرار کرده و کوک هم نیست
یجی:ریوجین بیا
ریوجین آروم تو گوشم گفت: پس مطمئن شدیم آسا با اوناست
یجی: آره باید به یونا خبر بدیم
ریوجین:راستی لیا کجاست
یجی:اون پاریسه
داره روی پرونده قتل با چریونگ کار میکنه
ریوجین:اوکی بیا بریم لباسامونو عوض کنیم
سرمو تکون دادن و رفتیم تو اتاق
لباسامونو عوض کردیم و لباس بیرونی دیگه ای پوشیدیم
یجی:دخترا منو ریو میریم کافه ممکنه دیر برگردیم شما شام بخورید
چیکیتا:اوکی خوش بگذره بای
.....................
ساعت نه رسیدیم خونه ای که برای باند مون بود
ایتزی چه اسم باحالی
افراد باند
یونا لیدر
ریوجین عضو اصلی
من که یجی ام دومین عضو اصلی
لیا هکر
چریونگ هم نقش کشه
چیکیتا و آسا راجب باند ما نمیدونن
و الان فقط اهیونه که میدونه
یونا شاید از ما مدت زیادی دور بوده ولی همه چیز رو کنترل میکرده حالا هم که برگشته میتونیم به کل کارامون برسیم ولی مشکل اینجاست که آستری کیدز قصد حمله به ما رو دارهههههه
ریوجین:خب زنگ بزن به لیا
یجی:تماس برقراره
لیا از پشت مانیتور:های دخترا چطورید
ریجی:عالی تو چطوری
یجی:یونا اومده سئول و الان فهمیدیم آسا با باند بلک پینک هست
لیا:خوبه به یونا از طرف من سلام برسونید و بگید که طوفان تو راهه و ما داریم برمیگردیم
ریوجین:مگه قراره چی بشه
لیا: میفهمید حالا من باید برم تا چریونگ کار خرابی نکرده آنیووو
ریجی:آنیو
ریوجین:میای بریم پیش اعضا
یجی:میای یه باند دیگه تشکیل بدیم
ریوجین:چی با کیا
یجی:......
......................
ادامه دارد.........
۲.۷k
۲۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.