بدون اجازه 🔞
دامه:
آت:با صحنه ای که دیدم خشکم زد
ا..ا.ا ون یکی رو گشت
با..با..قاتل حرف زدم
شوگا: چته؟
آت:چرا گشتیش؟؟؟
شوگا:به تو ربطی ندارد کارتون انجام بده
اگه کارتو انجام ندی تو هم مثل این میمیری
ازین به بعد اینجا زندگی میکنی
فهمیدی؟
آت:از ترس نمیدونستم چی بگم
شوگا:فهمیدی؟(داد)
آت:ب.ب.ب.له
شوگا:حالا هم اون لباسی که رو تخته رو میپوشید و میای کارتو انجام میدی
آت:رفتم داخل اتاقم لباسمو عوض کردم خیلی باز بود
خجالت میکشیدم یا این برم
تق تق (داره در میزنم)
شوگا:بیا
آت:میخای چطوری بکشم شما رو
شوگا:چیزی نگفت....
آت:داشت نزدیکم میشد داشتم میرفتم عقب که اومد و دستشو گذاشت رو س.ی.ن.م و یهو.....
ادامه ۲ لایک 🥲🥺
آت:با صحنه ای که دیدم خشکم زد
ا..ا.ا ون یکی رو گشت
با..با..قاتل حرف زدم
شوگا: چته؟
آت:چرا گشتیش؟؟؟
شوگا:به تو ربطی ندارد کارتون انجام بده
اگه کارتو انجام ندی تو هم مثل این میمیری
ازین به بعد اینجا زندگی میکنی
فهمیدی؟
آت:از ترس نمیدونستم چی بگم
شوگا:فهمیدی؟(داد)
آت:ب.ب.ب.له
شوگا:حالا هم اون لباسی که رو تخته رو میپوشید و میای کارتو انجام میدی
آت:رفتم داخل اتاقم لباسمو عوض کردم خیلی باز بود
خجالت میکشیدم یا این برم
تق تق (داره در میزنم)
شوگا:بیا
آت:میخای چطوری بکشم شما رو
شوگا:چیزی نگفت....
آت:داشت نزدیکم میشد داشتم میرفتم عقب که اومد و دستشو گذاشت رو س.ی.ن.م و یهو.....
ادامه ۲ لایک 🥲🥺
۳.۲k
۲۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.