به تن بالیدن
عاشقی کن! که هنر نیست به تن بالیدن
از هر آغوش به آغوش دگر غلتیدن
لب نهادن به لب هر کس و ناکس هرشب
روزها هم به هوسبازی خود خندیدن
امشب اندر بغل داغ یکی پیک زدن
شب آینده کنار دگری نوشیدن
بزم این هفته به همراه علی مست شدن
بزم بعدیش به همراه حسن رقصیدن
یا که این ماه به ابروی غزل دل بستن
مدتی بعد کمی گرد صبا چرخیدن
هنری نیست در این هرزگی حس و بدن
خود رها کردن و هر آن به کسی چسبیدن
هنر این است در این شهر پُر از دلبرکان
یک نفر یافتن و دل ز یکی دزدیدن
قلب خود را به یکی عرضه نمودن، آری
صاف بودن، وَ در آغوش یکی خوابیدن
جای بوسیدن لب های هزاران شیرین
لب شیرین یکی را همه شب بوسیدن
چشم بر هر که جز او روی نماید بستن
از همه ماهرخان روی یکی را دیدن
اشهد حس تنوع طلبی را خواندن
هر بساط هوس و وسوسه را بر چیدن
معنی عشق اگر می طلبی جز این نیست
دل یکی هست، وَ باید به یکی بخشیدن...
✍️
#amirpl13
#Drwriter
@amir_plvojud
از هر آغوش به آغوش دگر غلتیدن
لب نهادن به لب هر کس و ناکس هرشب
روزها هم به هوسبازی خود خندیدن
امشب اندر بغل داغ یکی پیک زدن
شب آینده کنار دگری نوشیدن
بزم این هفته به همراه علی مست شدن
بزم بعدیش به همراه حسن رقصیدن
یا که این ماه به ابروی غزل دل بستن
مدتی بعد کمی گرد صبا چرخیدن
هنری نیست در این هرزگی حس و بدن
خود رها کردن و هر آن به کسی چسبیدن
هنر این است در این شهر پُر از دلبرکان
یک نفر یافتن و دل ز یکی دزدیدن
قلب خود را به یکی عرضه نمودن، آری
صاف بودن، وَ در آغوش یکی خوابیدن
جای بوسیدن لب های هزاران شیرین
لب شیرین یکی را همه شب بوسیدن
چشم بر هر که جز او روی نماید بستن
از همه ماهرخان روی یکی را دیدن
اشهد حس تنوع طلبی را خواندن
هر بساط هوس و وسوسه را بر چیدن
معنی عشق اگر می طلبی جز این نیست
دل یکی هست، وَ باید به یکی بخشیدن...
✍️
#amirpl13
#Drwriter
@amir_plvojud
۱.۶k
۲۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.