مرد فقيرى بود که همسرش از ماست کره مى ساخت و او آنرا به ي
مرد فقيرى بود که همسرش از ماست کره مى ساخت و او آنرا به يکى از بقالى هاي شهر مى فروخت ، آن زن کره ها را به صورت دايره هاي يک کيلويى مى ساخت. مرد آنرا به يکى از بقالى هاي شهر مى فروخت و در مقابل مايحتاج خانه را مى خريد. روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصميم گرفت آنها را وزن کند. هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره 900 گرم بود. او از مرد فقير عصبانى شد و روز بعد به مرد فقير گفت: ديگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان يک کيلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن 900 گرم است. مرد فقير ناراحت شد و سرش را پايين انداخت و گفت: ما ترازويي نداريم ؛ بنابراين يک کيلو شکر از شما خريديم و آن يک کيلو شکر شما را به عنوان وزنه قرار داديم . مرد بقال از شرمندگي نميدانست چه بگويد ... يقين داشته باش که: به اندازه خودت براي تو اندازه گرفته مي شود...
اين يعني از هر دست بدهي از همان دست ميگيري
اين يعني از هر دست بدهي از همان دست ميگيري
۴۰۶
۱۳ آبان ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.