پارت 11
《با اون تونستم》
《پارت ۱۱》
[[۲ روز بعد]]
از سر صبح که بیدار شدم حس میکنم یه چی سر دلم گیر کرده و کلا یه جوریم.
امروز به جانگ گفتم که به تهیونگ و شریکش خبر بده بیان شرکت تا قرارداد رو زود تر ببندیم.
آماده شدم و رفتم سوار ماشین جانگ شدم.
&سلااام.چخبر؟چند روز نبودی!
-خوبم.تو چطوری؟چند روز نبودم چیکارا کردی؟
&هیچی تحویل بار تهیونگ تموم شد.
-بازم.همش اسمش تو زندگیمه[زیر لب]
&چی؟
-هیچی.خوبه
رسیدیم شرکت و از ماشین پیاده شدیم.
داشتیم همینطور میرفتیم که یه کارمند جانگ رو صدا کرد.
بعد از یکم حرف زدن جانگ اومد طرفم
&ظاهرا یه مشکل کوچیکی پیش اومده.تو برو منم میام.
-باشع
حوصله پیگیری نداشتم برا همین رفتم طرف آسانسور
وقتی رفتم داخل طبقه آخر رو زدم در داشت بسته میشد که باز شد.
رو به روم.کیم تهیونگ.همون کسی که باعث سردرگمی و گیجیم شده.اومد داخل و دوباره دکمه آسانسور رو فشار دادم.
+حتی سلامم نمیکنی
-سلام
+اون شب.رفتی.برای چی؟
-انتظار نداشتی که تا آخر عمرم اونجا میموندم؟
+قطعا نع!
خیلی مغرورانه دیگه چیزی نگفت.انگار که براش مهم نباشه.
بل اخره در ها باز شدن.یه کارمند دقیقت جلو در آسانسور بود.
[کارمند &]
&سلام
-سلام.جناب کیم رو تا اتاق جلسه راهنمایی و ازشون پذیرایی کن.
&چشم.
رفتم اتاقم و نشستم تا جانگ و شریک تهیونگ بیان تا بعد منم برم اتاق جلسه.
*تلفن،کارمند*
&خانم
-بله؟
&شریک آقای کیم هم اومدن
-ازشون پذیرایی کنید
&چشم خانم.
*تلفن،جانگ سوک*
-الو جانگ
&دارم میام
-خوبه.تهیونگ و شریکش هم اومدن.
《پارت ۱۱》
[[۲ روز بعد]]
از سر صبح که بیدار شدم حس میکنم یه چی سر دلم گیر کرده و کلا یه جوریم.
امروز به جانگ گفتم که به تهیونگ و شریکش خبر بده بیان شرکت تا قرارداد رو زود تر ببندیم.
آماده شدم و رفتم سوار ماشین جانگ شدم.
&سلااام.چخبر؟چند روز نبودی!
-خوبم.تو چطوری؟چند روز نبودم چیکارا کردی؟
&هیچی تحویل بار تهیونگ تموم شد.
-بازم.همش اسمش تو زندگیمه[زیر لب]
&چی؟
-هیچی.خوبه
رسیدیم شرکت و از ماشین پیاده شدیم.
داشتیم همینطور میرفتیم که یه کارمند جانگ رو صدا کرد.
بعد از یکم حرف زدن جانگ اومد طرفم
&ظاهرا یه مشکل کوچیکی پیش اومده.تو برو منم میام.
-باشع
حوصله پیگیری نداشتم برا همین رفتم طرف آسانسور
وقتی رفتم داخل طبقه آخر رو زدم در داشت بسته میشد که باز شد.
رو به روم.کیم تهیونگ.همون کسی که باعث سردرگمی و گیجیم شده.اومد داخل و دوباره دکمه آسانسور رو فشار دادم.
+حتی سلامم نمیکنی
-سلام
+اون شب.رفتی.برای چی؟
-انتظار نداشتی که تا آخر عمرم اونجا میموندم؟
+قطعا نع!
خیلی مغرورانه دیگه چیزی نگفت.انگار که براش مهم نباشه.
بل اخره در ها باز شدن.یه کارمند دقیقت جلو در آسانسور بود.
[کارمند &]
&سلام
-سلام.جناب کیم رو تا اتاق جلسه راهنمایی و ازشون پذیرایی کن.
&چشم.
رفتم اتاقم و نشستم تا جانگ و شریک تهیونگ بیان تا بعد منم برم اتاق جلسه.
*تلفن،کارمند*
&خانم
-بله؟
&شریک آقای کیم هم اومدن
-ازشون پذیرایی کنید
&چشم خانم.
*تلفن،جانگ سوک*
-الو جانگ
&دارم میام
-خوبه.تهیونگ و شریکش هم اومدن.
۲.۲k
۲۶ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.