داسـᩚ݂ـ݂݃تانهـ عشقـ݂ ݃ عجیـᩚ݂ـ݂݃بـ غیـ݂︩︪݃ ر ممـᩚ݂ـ݂݃کنـ݂
داسـᩚ݂ـ݂݃تانهـ عشقـ݂݃ عجیـᩚ݂ـ݂݃بـ غیـ݂︩︪݃ر ممـᩚ݂ـ݂݃کنـ݂݃🍥💎𓍢 ִ ໋
پارت¹ فصل ¹🤍🐰
꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦
در جنگل سالیوان دو کلبه چوبی در آن جنگل دو زن زندگی میکردن ک یک زن با دختر شش ماهه اش ملودی و یک زن با دختر ۹ ساله اش کیتی
داستان آنها درباره این است ک چطوری وارد این جنگل شدن
یک خانواده ب دلیل نداشتن پول کافی و جنگ از شهر کیکی خارج شدن و ب کلبه چوبی رسیدن آن زن شوهرش را بخواطر جنگ از دست داد
و او با یک بچه ۶ ماهه اش زندگی میکرد
یک روز در شهر کیکی خبر رسیده دشمن دارد ب شهر کیکی حمله
میکند باید از شهر خارج شوند
خانم چنگ با شنیدن این خبر بچه اش کیتی را سریع آماده کرد تا از شهر بیرون برود اما شوهرش نمیتوانست بیاید چون او باید ب جنگ برود
خانم چنگ از شهر خارج شد
شب شد تاریکی همه جارو فرا گرفته بود
خانم چنگ نمیتوانست جایی را ببیند
دخترش کیتی گفت :(( مادر اون جا یک کلبه هست بریم توش ؟!
خانم چنگ:باشه بریم و سریع بخوابیم
بقیش برای فردا خوشگلام 💕🤍
پارت¹ فصل ¹🤍🐰
꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦
در جنگل سالیوان دو کلبه چوبی در آن جنگل دو زن زندگی میکردن ک یک زن با دختر شش ماهه اش ملودی و یک زن با دختر ۹ ساله اش کیتی
داستان آنها درباره این است ک چطوری وارد این جنگل شدن
یک خانواده ب دلیل نداشتن پول کافی و جنگ از شهر کیکی خارج شدن و ب کلبه چوبی رسیدن آن زن شوهرش را بخواطر جنگ از دست داد
و او با یک بچه ۶ ماهه اش زندگی میکرد
یک روز در شهر کیکی خبر رسیده دشمن دارد ب شهر کیکی حمله
میکند باید از شهر خارج شوند
خانم چنگ با شنیدن این خبر بچه اش کیتی را سریع آماده کرد تا از شهر بیرون برود اما شوهرش نمیتوانست بیاید چون او باید ب جنگ برود
خانم چنگ از شهر خارج شد
شب شد تاریکی همه جارو فرا گرفته بود
خانم چنگ نمیتوانست جایی را ببیند
دخترش کیتی گفت :(( مادر اون جا یک کلبه هست بریم توش ؟!
خانم چنگ:باشه بریم و سریع بخوابیم
بقیش برای فردا خوشگلام 💕🤍
۱.۵k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.