چشماش
فردا صبح از زبان دازای: داشتم با چویا صبحونه میخوردم هنوز به حرف های دیشب چویا فکر می کردم یعنی اون آدم کی بود که منو تهدید کرده بود دیگه تحمل نداشتم به چهره ی معصوم چویا نگاه کردم
- چویا
+ بله دازای
- من دیشب حرف هات رو شنیدم
+ چ..چی
- اون آدم کیه
+ آ...آ...ولش کنید
- چی رو ولش کن اون عوضی کی بود که ما رو سه سال از هم جدا کرد
+ تو...تورو.... توروخدا عصبانی نشو
اون باز ترسیده بود از کارم پشیمون شدم
رفتم کنارش و بغلش کردم و سرش رو نوازش کردم
- آروم باش عزیزم نترس فرشته ی من بگو کی بود
+ دعوام نمیکنی
- نه قشنگم بگو
+ لیدیا
- چی خوب چرا زودتر نگفتی
+ به خاطر اینکه ازت می ترسیدم
- چی چرا
با بغض ادامه داد
+ چون که تو دانشگاه میدیدم چقدر کنارش حالت خوبه وقتی تهدیدم کرد فکر کردم اگه بهت بگم عصبانی بشی چون فکر کردم دوستش داری.
- آخه خنگ من قربونت برم من چرا باید اون رو به فرشته کوچولوم ترجیح بدم تو بگو کوتوله ی من
+ من کوتوله ام من کوتوله ام چون که من کوتوله ام همه دوستم دارن تو چی نردبودن
- باز شدی چویای خودم ولی یادت باشه هیچ کسی نباید به اندازه ی من دوست داشته باشه دوست دارم
+ منم دوست دارم
شب
چویا آروم رو پام خوابیده بود تلفنم زنگ خورد
- بله
& قربان اوردیمش تو انبار دستور چیه
- نگهش دارید تا من بیام
چویا رو گذاشتم رو تخت سرش رو بوسیدم
- شب بخیر عبادت گاه من
و رفتم ...( من نمیگم ولی بچهها تو کامنت ها میگن دازای میخواد چیکار کنه)
پایان ❤️
- چویا
+ بله دازای
- من دیشب حرف هات رو شنیدم
+ چ..چی
- اون آدم کیه
+ آ...آ...ولش کنید
- چی رو ولش کن اون عوضی کی بود که ما رو سه سال از هم جدا کرد
+ تو...تورو.... توروخدا عصبانی نشو
اون باز ترسیده بود از کارم پشیمون شدم
رفتم کنارش و بغلش کردم و سرش رو نوازش کردم
- آروم باش عزیزم نترس فرشته ی من بگو کی بود
+ دعوام نمیکنی
- نه قشنگم بگو
+ لیدیا
- چی خوب چرا زودتر نگفتی
+ به خاطر اینکه ازت می ترسیدم
- چی چرا
با بغض ادامه داد
+ چون که تو دانشگاه میدیدم چقدر کنارش حالت خوبه وقتی تهدیدم کرد فکر کردم اگه بهت بگم عصبانی بشی چون فکر کردم دوستش داری.
- آخه خنگ من قربونت برم من چرا باید اون رو به فرشته کوچولوم ترجیح بدم تو بگو کوتوله ی من
+ من کوتوله ام من کوتوله ام چون که من کوتوله ام همه دوستم دارن تو چی نردبودن
- باز شدی چویای خودم ولی یادت باشه هیچ کسی نباید به اندازه ی من دوست داشته باشه دوست دارم
+ منم دوست دارم
شب
چویا آروم رو پام خوابیده بود تلفنم زنگ خورد
- بله
& قربان اوردیمش تو انبار دستور چیه
- نگهش دارید تا من بیام
چویا رو گذاشتم رو تخت سرش رو بوسیدم
- شب بخیر عبادت گاه من
و رفتم ...( من نمیگم ولی بچهها تو کامنت ها میگن دازای میخواد چیکار کنه)
پایان ❤️
۵.۵k
۱۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.