شیرنی درد به انتقامشه
#شیرنی درد به انتقامشه
پارت ۴
. برو پی بازی کردنت بچه کوچولو
× دقیقا منم میخوام بازی کنم
دیدم یکیشون عصبی شد و به سمت حملهور شد منم یک جاخالی ساده دادم و زیر پایی بهش زدم با صورت رفت توی آسفالت خیس
شروع کردم خندیدن بهش
× هههههه فکر کنم بهتر زودتر بری خونهاتون بچه کوچولو
بارون داشت شدید میشد
دو نفر بعدی بهم حمله کردن و من با انجام چندتا فن ناکارشون کردم
رفتم سمت پسری که روی زمین بود و بلندش کردم و شروع کردم دویدن باید فرار میکردیم چون چند نفر دیگه داشتن میومدن سمتمون
پسره نمیتونست درست بدوه تمام تلاشش رو میکرد که به من برسه
از پشت سرم صدای پاهاشون رو میشنیدم که با آسفالت خیس برخورد میکرد
دست پسره رو گرفتم و کشیدمش داخل کوچه باریکی که تاریک بود اونها رد شدن گممون کردن
به سمت پسره برگشتم
× باید ببرمت بیمارستان
÷ نه نه نمیخوام برم بیمارستان
× چرا ؟
یکم بهش شک کرده بودم
÷ چون میخوام برم خونه
÷ میشه گوشیت رو بدی بهم میخوام زنگ بزنم بیان دنبالم
× نه
÷ باشه
بهش اشاره کردم که بره از تلفن عمومی زنگ بزنه و بعد چند دقیقه برگشت
÷ مرسی که نجاتم دادی
× نمیخواد تشکر کنی
از وقتی یادمه از اینکه کسی ازم تشکر کنه خوشم نمیومد
÷ پس چجوری برات جبران کنم ؟
× پول میتونی ؟ اونم زیاد
÷ اره
÷ فقط مبلغ رو بگو من برات میارم
داشتم از قبل بیشتر بهش شک میکردم
نمیدونم چرا ترسیدم بهتر زودتر برم
÷ اسمت کوک ؟ درسته
از کجا فهمیده بود
× از جا فهمیدی ؟ ( با تعجب )
÷ گردنبندت ، خوشگل ( با لبخند )
× مرسی اسم تو چی ؟
÷ بهم میگن هوپ ولی اسم اصلیم جیهوپ
× یعنی امید ؟
÷ اره معنیش میشه
× اسمت قشنگه
÷ مرسی
÷ شماره کارت بده و مبلغ تا برات بفرستم
× ن.نه نمیخواد
÷ چرا
صدایی ماشین رو از دور شنیدم بهتر بود برم
بدون حرفی ..
پایان
امیدوارم خوشتون اومده باشه و لطفا ازم حمایت کنید
پارت ۴
. برو پی بازی کردنت بچه کوچولو
× دقیقا منم میخوام بازی کنم
دیدم یکیشون عصبی شد و به سمت حملهور شد منم یک جاخالی ساده دادم و زیر پایی بهش زدم با صورت رفت توی آسفالت خیس
شروع کردم خندیدن بهش
× هههههه فکر کنم بهتر زودتر بری خونهاتون بچه کوچولو
بارون داشت شدید میشد
دو نفر بعدی بهم حمله کردن و من با انجام چندتا فن ناکارشون کردم
رفتم سمت پسری که روی زمین بود و بلندش کردم و شروع کردم دویدن باید فرار میکردیم چون چند نفر دیگه داشتن میومدن سمتمون
پسره نمیتونست درست بدوه تمام تلاشش رو میکرد که به من برسه
از پشت سرم صدای پاهاشون رو میشنیدم که با آسفالت خیس برخورد میکرد
دست پسره رو گرفتم و کشیدمش داخل کوچه باریکی که تاریک بود اونها رد شدن گممون کردن
به سمت پسره برگشتم
× باید ببرمت بیمارستان
÷ نه نه نمیخوام برم بیمارستان
× چرا ؟
یکم بهش شک کرده بودم
÷ چون میخوام برم خونه
÷ میشه گوشیت رو بدی بهم میخوام زنگ بزنم بیان دنبالم
× نه
÷ باشه
بهش اشاره کردم که بره از تلفن عمومی زنگ بزنه و بعد چند دقیقه برگشت
÷ مرسی که نجاتم دادی
× نمیخواد تشکر کنی
از وقتی یادمه از اینکه کسی ازم تشکر کنه خوشم نمیومد
÷ پس چجوری برات جبران کنم ؟
× پول میتونی ؟ اونم زیاد
÷ اره
÷ فقط مبلغ رو بگو من برات میارم
داشتم از قبل بیشتر بهش شک میکردم
نمیدونم چرا ترسیدم بهتر زودتر برم
÷ اسمت کوک ؟ درسته
از کجا فهمیده بود
× از جا فهمیدی ؟ ( با تعجب )
÷ گردنبندت ، خوشگل ( با لبخند )
× مرسی اسم تو چی ؟
÷ بهم میگن هوپ ولی اسم اصلیم جیهوپ
× یعنی امید ؟
÷ اره معنیش میشه
× اسمت قشنگه
÷ مرسی
÷ شماره کارت بده و مبلغ تا برات بفرستم
× ن.نه نمیخواد
÷ چرا
صدایی ماشین رو از دور شنیدم بهتر بود برم
بدون حرفی ..
پایان
امیدوارم خوشتون اومده باشه و لطفا ازم حمایت کنید
۱۰.۸k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.