درخاستی دوما~پارت1
اومدم اولین سناریو پیجو بزارم🖇
ب درخاست یکی از کاوایی هام از دوماست✨️
باورتون نمیشه بار چندمه دارم مینویسمش و صفحه میپره اعصابم خورده🗿
قبل از خوندن:
اگ هن//تای دوص نداری همین الان صفحه پستو ببند
در ضمن خودتونو یکی از کیزوکی های رده بالا تصور کنین ( چ افتخار بزرگیه🥲 )
پارت👇
تو اتاقت رو تختت نشسته بودی و با پتوت ور میرفتی ک در اتاقت باز شد
ا.ت: ممنون میشم قبل از تشریف آوردنتون یه چن باری ب در بزنین
دوما راحت و صمیمی میاد کنارت روی تخت میشینه و با یه لبخند کیوت بت خیره میشع
ا.ت: فرمایش؟
دوما بازم هیچی نمیگه ولی لبخندش عمیق تر میشه و از تو جیبش ( ادمین: مگ دوما جیب داره؟🗿 ) یه مجسمه یخی کوچولو خوشگل ب شکل تو در میاره و بت میده
ا.ت: وای چ خوشگله ممنون!!
دوما: ا.ت دونوووووووو؟؟
ات: بله؟!
دوما: چقد لباسات قشنگن!!
از اونجایی ک میدونی دوما چ آدم منحرفیه از جات بلند میشی تا بری بیرون ک دستتو میگیره
دوما: کجا؟
ا.ت: د-دستشویی ..
دوما: توقع داری حرفتو باور کنم؟
بعد دستتو میکشه و دوباره میشونتت رو تخت . بعد لبخند شیطنت آمیزی میزنه و بت نزدیک تر میشه
دوما: اوم چ خانوم زیبایی
از حرفش میترسی و میری عقب تر و از خودت دورش میکنی اما دوباره میاد نزدیک
ا.ت: د-دوما دونو داری چیکار میکنی؟
دوما دستش میره سمت دکمه های لباست و آروم زمزمه میکنه: الان میفهمی ..
دستشو کنار میزنی و عصبی نگاش میکنی
دوما: اه! سختش نکن دیگ!
بعد بدون اینک بفهمی چیشد پرتت میکنه رو تخت و روت خیمه میزنه
ا.ت: توروخودا ولم-
با دستش دهنتو میگیره و هیس آرومی میگه . بعد دکمه هاتو یکی یکی باز میکنه و نگاهشو ب همه جا میندازه
دوما: عاخی ا.ت دونو ینی من تا الان اینو از دست داده بودم؟
ا.ت: دوما ولم کن لطفن
اما هنوز حرفت تموم نشده اونم لباساشو درمیاره ..
💙برای گذاشتن پارت بعد لایک کن و با کامنت بم انرژی بده
💙پارت بعدو فردا میزارم
💙امیدوارم تا اینجا دوصش داشته باشی
بنده در حال حاضر درحال فکر کردن ب این هستم ک چقد پارتای بعدو هن//تای کنم🗿✨️
.
ب درخاست یکی از کاوایی هام از دوماست✨️
باورتون نمیشه بار چندمه دارم مینویسمش و صفحه میپره اعصابم خورده🗿
قبل از خوندن:
اگ هن//تای دوص نداری همین الان صفحه پستو ببند
در ضمن خودتونو یکی از کیزوکی های رده بالا تصور کنین ( چ افتخار بزرگیه🥲 )
پارت👇
تو اتاقت رو تختت نشسته بودی و با پتوت ور میرفتی ک در اتاقت باز شد
ا.ت: ممنون میشم قبل از تشریف آوردنتون یه چن باری ب در بزنین
دوما راحت و صمیمی میاد کنارت روی تخت میشینه و با یه لبخند کیوت بت خیره میشع
ا.ت: فرمایش؟
دوما بازم هیچی نمیگه ولی لبخندش عمیق تر میشه و از تو جیبش ( ادمین: مگ دوما جیب داره؟🗿 ) یه مجسمه یخی کوچولو خوشگل ب شکل تو در میاره و بت میده
ا.ت: وای چ خوشگله ممنون!!
دوما: ا.ت دونوووووووو؟؟
ات: بله؟!
دوما: چقد لباسات قشنگن!!
از اونجایی ک میدونی دوما چ آدم منحرفیه از جات بلند میشی تا بری بیرون ک دستتو میگیره
دوما: کجا؟
ا.ت: د-دستشویی ..
دوما: توقع داری حرفتو باور کنم؟
بعد دستتو میکشه و دوباره میشونتت رو تخت . بعد لبخند شیطنت آمیزی میزنه و بت نزدیک تر میشه
دوما: اوم چ خانوم زیبایی
از حرفش میترسی و میری عقب تر و از خودت دورش میکنی اما دوباره میاد نزدیک
ا.ت: د-دوما دونو داری چیکار میکنی؟
دوما دستش میره سمت دکمه های لباست و آروم زمزمه میکنه: الان میفهمی ..
دستشو کنار میزنی و عصبی نگاش میکنی
دوما: اه! سختش نکن دیگ!
بعد بدون اینک بفهمی چیشد پرتت میکنه رو تخت و روت خیمه میزنه
ا.ت: توروخودا ولم-
با دستش دهنتو میگیره و هیس آرومی میگه . بعد دکمه هاتو یکی یکی باز میکنه و نگاهشو ب همه جا میندازه
دوما: عاخی ا.ت دونو ینی من تا الان اینو از دست داده بودم؟
ا.ت: دوما ولم کن لطفن
اما هنوز حرفت تموم نشده اونم لباساشو درمیاره ..
💙برای گذاشتن پارت بعد لایک کن و با کامنت بم انرژی بده
💙پارت بعدو فردا میزارم
💙امیدوارم تا اینجا دوصش داشته باشی
بنده در حال حاضر درحال فکر کردن ب این هستم ک چقد پارتای بعدو هن//تای کنم🗿✨️
.
۲۱۹
۲۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.