🖤خون آشام ترسناک من...🖤 part :۳
یهو صدای رعدوبرق اومد من به رعدوبرق فوبیا داشتم نمیدونم چیشد یهو پریدم بغل کوک .
وای بخاطر رعدوبرق پریدم بغل خونآشام 😳
ویو. راوی :
وقتی ا.ت فهمید چه گوهی خورده پاشد
+م. معذرت میخ...
ا.ت ویو:
سرمو آوردم بالا دیدم رنگ چشماش بنفش شده یجا خونده بودم وقتی خونآشام ها نزدیک عشقشون میشن یا پیششون هستن چشماشون بنفش میشه
+خ..خوبی...
_(لباشو گذاشت روی لبای ا.ت )
+چیک...
_ا.ت ...شاید ..شاید برات عجیب باشه اما من ...من عاشقت شدم ،میدونم میدونم شاید منو...
+کوک ...منم دوست دارم...اما همیشه میترسیدم که ردم کنی یا ...یا خیلی چیزای دیگه..
_میتونی یه خونآشام رو به عنوان شریک زندگیت بپذیری ؟
+(لباشو گذاشت روی لبای کوک )
کوک ویو:
باورم نمیشد عاشق آدمیزاد شدم اما میدونم که پایان عشق منو ا.ت شاد تموم نمیشه....
+به چی فکر میکنی ؟
_هیچی.....فک نکنم بتونیم باهم باشیم من نباید عاشق یه آدمیزاد بشم و الآنم فقط داشتم امتحانت میکردم 😏(دروغ میگه)
+باورم نمیشه ....خیلی کثیفی (دوید رفت توی اتاق )
من چه با ا.ت باشم چه نباشم عاشقش شدم ....و مطمئنم پدر بزرگم مجازاتم میکنه ..
حمایت پلیز 🌑🍷
وای بخاطر رعدوبرق پریدم بغل خونآشام 😳
ویو. راوی :
وقتی ا.ت فهمید چه گوهی خورده پاشد
+م. معذرت میخ...
ا.ت ویو:
سرمو آوردم بالا دیدم رنگ چشماش بنفش شده یجا خونده بودم وقتی خونآشام ها نزدیک عشقشون میشن یا پیششون هستن چشماشون بنفش میشه
+خ..خوبی...
_(لباشو گذاشت روی لبای ا.ت )
+چیک...
_ا.ت ...شاید ..شاید برات عجیب باشه اما من ...من عاشقت شدم ،میدونم میدونم شاید منو...
+کوک ...منم دوست دارم...اما همیشه میترسیدم که ردم کنی یا ...یا خیلی چیزای دیگه..
_میتونی یه خونآشام رو به عنوان شریک زندگیت بپذیری ؟
+(لباشو گذاشت روی لبای کوک )
کوک ویو:
باورم نمیشد عاشق آدمیزاد شدم اما میدونم که پایان عشق منو ا.ت شاد تموم نمیشه....
+به چی فکر میکنی ؟
_هیچی.....فک نکنم بتونیم باهم باشیم من نباید عاشق یه آدمیزاد بشم و الآنم فقط داشتم امتحانت میکردم 😏(دروغ میگه)
+باورم نمیشه ....خیلی کثیفی (دوید رفت توی اتاق )
من چه با ا.ت باشم چه نباشم عاشقش شدم ....و مطمئنم پدر بزرگم مجازاتم میکنه ..
حمایت پلیز 🌑🍷
۱۰.۶k
۰۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.