☆مافیای جذاب من☆
☆مافیای جذاب من☆
پارت ۴
ویو ا.ت
رفتم سفارش رو به آشپز دادم و دیدم یونا زول زده به کنار همون پسری که روش کراش زدم (منظورش کوکه) رفتم پیشش و گفتم...
ا.ت .چته پسره رو خوردی
یونا. من نه بابا (لبخند ضایع
ا.ت معلومه. عاشقش شدی مگه نه؟
یونا. از همون نگاه اول اگه راستشو بخوای
ا.ت . پس برو برای خودت بگیرش(خونسرد
یونا. اما چجوری؟
ا.ت . اون بستگی به میزان عشقت داره که بفهمی چه شکلی گیرش بیاری
یونا. ممنونم (خوشحال
ا.ت خواهش (لبخند
ویو کوک.
بعد این که دختره رفت ذهنم کلا درگیرش بود خیلی خوشگل بود و مهربون به نظر میرسید چند دقیقه گذشته بود ولی من نتونستم خودمو کنترل کنم و با بچه ها درموردش حرف زدم.
نامجون. مبارک باشه
جین. هق باورم نمیشه که هق پسرم به این زودی بزرگ شده هق هق
امیدوارم زنت انقدر خستت کنه که زشت بشی و من و صورت هندسامم بهت بخندیم
همه. خنده
ویو کوک.
همینجوری داشتیم حرف میزدیم که دیدم ته داره به دختری کنار کراشم بود داره نگاه میکنه پس گفتم
کوک. ته عاشقش شدی؟
ته. اوهوم
کوک. پس وقتی من قراره به طور مافیایی اون یکی رو بیارم تو هم بیا و کناریش رو بیار اونموقع تنها هم نیستن.
ته. ازت ممنونم(ذوقققق
دیدم جین دوباره گریه میکنه و حرف میزنه.
جین. دوتا پسرام رو از دست دادم رفت نه اصلا میرم با صورت هندسامم پیششون زندگی میکنم بعد اونا هم هر روز صورتم رو ببینن از بین میرن یاع یاع یاع یاع (خنده
همه. (خنده
داشتن همینجوری حرف میزدن که توجه من به پرنسسم جلب شد وقتی لبخند قند تو دلم آب شد و از اینکه قرار بود بیارمش خیلی ذوق داشتم فکر کن این لبخند ها فقط قراره برای من باشه و هر روز من قراره ببینم وویییییی (به قول جین بچم از دست رفت)
فکر کنم نامجون متوجه ذوقم شد و گفت
نامجون. کوک ته من میخوام شما ۱۱ روز اینجارو زیر نظر داشته باشین و من تو این ۱۱ روز دخترای خوشگل تر از اینا میارم و اگه عاشقشون نشدین یعنی این عشق واقعیه و قرار نیست اشیب ببینین.
کوک و ته. اوکی ولی خوشگل تر از اینا وجود نداره
ادامه دارد...
پارت ۴
ویو ا.ت
رفتم سفارش رو به آشپز دادم و دیدم یونا زول زده به کنار همون پسری که روش کراش زدم (منظورش کوکه) رفتم پیشش و گفتم...
ا.ت .چته پسره رو خوردی
یونا. من نه بابا (لبخند ضایع
ا.ت معلومه. عاشقش شدی مگه نه؟
یونا. از همون نگاه اول اگه راستشو بخوای
ا.ت . پس برو برای خودت بگیرش(خونسرد
یونا. اما چجوری؟
ا.ت . اون بستگی به میزان عشقت داره که بفهمی چه شکلی گیرش بیاری
یونا. ممنونم (خوشحال
ا.ت خواهش (لبخند
ویو کوک.
بعد این که دختره رفت ذهنم کلا درگیرش بود خیلی خوشگل بود و مهربون به نظر میرسید چند دقیقه گذشته بود ولی من نتونستم خودمو کنترل کنم و با بچه ها درموردش حرف زدم.
نامجون. مبارک باشه
جین. هق باورم نمیشه که هق پسرم به این زودی بزرگ شده هق هق
امیدوارم زنت انقدر خستت کنه که زشت بشی و من و صورت هندسامم بهت بخندیم
همه. خنده
ویو کوک.
همینجوری داشتیم حرف میزدیم که دیدم ته داره به دختری کنار کراشم بود داره نگاه میکنه پس گفتم
کوک. ته عاشقش شدی؟
ته. اوهوم
کوک. پس وقتی من قراره به طور مافیایی اون یکی رو بیارم تو هم بیا و کناریش رو بیار اونموقع تنها هم نیستن.
ته. ازت ممنونم(ذوقققق
دیدم جین دوباره گریه میکنه و حرف میزنه.
جین. دوتا پسرام رو از دست دادم رفت نه اصلا میرم با صورت هندسامم پیششون زندگی میکنم بعد اونا هم هر روز صورتم رو ببینن از بین میرن یاع یاع یاع یاع (خنده
همه. (خنده
داشتن همینجوری حرف میزدن که توجه من به پرنسسم جلب شد وقتی لبخند قند تو دلم آب شد و از اینکه قرار بود بیارمش خیلی ذوق داشتم فکر کن این لبخند ها فقط قراره برای من باشه و هر روز من قراره ببینم وویییییی (به قول جین بچم از دست رفت)
فکر کنم نامجون متوجه ذوقم شد و گفت
نامجون. کوک ته من میخوام شما ۱۱ روز اینجارو زیر نظر داشته باشین و من تو این ۱۱ روز دخترای خوشگل تر از اینا میارم و اگه عاشقشون نشدین یعنی این عشق واقعیه و قرار نیست اشیب ببینین.
کوک و ته. اوکی ولی خوشگل تر از اینا وجود نداره
ادامه دارد...
۳.۴k
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.