سلام دوستان آمدممممم من بایک سناریو دیگر
سلام دوستان آمدممممم من بایک سناریو دیگر
عکس بالایی شخصیت ا/ت هست
موضوع :وقتی باهم قهرین و چیزی نمونده کات کنین شما بایکی از رفقای صمیمی پسرتون میرین بیرون وبغلتون میکنه
خلاصه:حسودی
____________________________________
ریومن سوکونا:
اون پسررو میبره داخل(همونجا که سوکونا روی اوستوخونا مینشت اسمشو نمیدونم)
و پسررو اول شکنجه میده وبعد میکشتش
وقتی از اونجا درومد با نگاه های برزخی تو مواجه شد
♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧
توگه اینو ماکی:
غبل از اینکه پسره بخاد بغلت کنه از قدرتش استفاده میکنه ومیگه تکون نخور.
بعد که فهمید اون پسره دوستت بوده ولش کرد .
ولی به پسره هشدار داد که دیگه نز دیک تو نیاد.
□□□□□□□□□□□□□□□□□□□□□□□□
یوجی ایتادوری:
وقتی پسره داشت بغلت میکرد با سرعت اومد سمتت وبا چشمانی که توش تعجب وناراحتی موج مکزیکی میزنه نگات میکنه.
وقتی واسش تعریف میکنی که اون دوستت بوده بایه لبخند مهربون معذرت خواهی میکنه.
♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤
مگومی فوشیگورو:
وقتی بغلت کرد متوجه چندتا سگ وحشی شدی بعد به دوستت گفتی که فرار کنه بعد از چند نگاه به سگا توجهت به علامتای روی پیشونی سگا شدی بعد فهمیدی برای فوشیگوروعه.
دیدی که یه نفر داره میاد سمتت بعد فهمیدی فوشیگوروعه بعد که داستانو واسش تعریف کردی بایه نگاه خنسا از پسره معذرت خواهی کرد
◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
ساتورو گوجو:
یک روز از روزی که دوستت بغلت کرده بود میگزشت تو نمیدونستی که ساتورو اون صحنه رو دیده .
بعد چند ساعت گوجو اومد خونه بد بهت بایه نگاه سرد گفت:دیروز خوش گذشت.
ا/ت:داری چی میگی؟؟
گوجو:دیروز با اون پسری خوش گذشت.
ا/ت:اون دوست سمیمیمه من با اون هیچ رابطی ای ندارم《همه چیو براش توضیح میدی》
گوجو:ببخشید که بهت شک کردم (بایه لبخند دختر کش)
ا/ت:اشکالی نداره
____________________________________
دوستان اومید وارم خوشتون اومده اگر نظری چیزی داشتید حتما بهم بگید
لایک یادتون نرهههههههه
❤️❤️❤️❤️🙏🙏🙏🙏
عکس بالایی شخصیت ا/ت هست
موضوع :وقتی باهم قهرین و چیزی نمونده کات کنین شما بایکی از رفقای صمیمی پسرتون میرین بیرون وبغلتون میکنه
خلاصه:حسودی
____________________________________
ریومن سوکونا:
اون پسررو میبره داخل(همونجا که سوکونا روی اوستوخونا مینشت اسمشو نمیدونم)
و پسررو اول شکنجه میده وبعد میکشتش
وقتی از اونجا درومد با نگاه های برزخی تو مواجه شد
♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧
توگه اینو ماکی:
غبل از اینکه پسره بخاد بغلت کنه از قدرتش استفاده میکنه ومیگه تکون نخور.
بعد که فهمید اون پسره دوستت بوده ولش کرد .
ولی به پسره هشدار داد که دیگه نز دیک تو نیاد.
□□□□□□□□□□□□□□□□□□□□□□□□
یوجی ایتادوری:
وقتی پسره داشت بغلت میکرد با سرعت اومد سمتت وبا چشمانی که توش تعجب وناراحتی موج مکزیکی میزنه نگات میکنه.
وقتی واسش تعریف میکنی که اون دوستت بوده بایه لبخند مهربون معذرت خواهی میکنه.
♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤
مگومی فوشیگورو:
وقتی بغلت کرد متوجه چندتا سگ وحشی شدی بعد به دوستت گفتی که فرار کنه بعد از چند نگاه به سگا توجهت به علامتای روی پیشونی سگا شدی بعد فهمیدی برای فوشیگوروعه.
دیدی که یه نفر داره میاد سمتت بعد فهمیدی فوشیگوروعه بعد که داستانو واسش تعریف کردی بایه نگاه خنسا از پسره معذرت خواهی کرد
◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
ساتورو گوجو:
یک روز از روزی که دوستت بغلت کرده بود میگزشت تو نمیدونستی که ساتورو اون صحنه رو دیده .
بعد چند ساعت گوجو اومد خونه بد بهت بایه نگاه سرد گفت:دیروز خوش گذشت.
ا/ت:داری چی میگی؟؟
گوجو:دیروز با اون پسری خوش گذشت.
ا/ت:اون دوست سمیمیمه من با اون هیچ رابطی ای ندارم《همه چیو براش توضیح میدی》
گوجو:ببخشید که بهت شک کردم (بایه لبخند دختر کش)
ا/ت:اشکالی نداره
____________________________________
دوستان اومید وارم خوشتون اومده اگر نظری چیزی داشتید حتما بهم بگید
لایک یادتون نرهههههههه
❤️❤️❤️❤️🙏🙏🙏🙏
۲.۴k
۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.