عشق مافیایی
عشق مافیایی
p25
بیو جونگکوک
کل عمارتو گشتیم ا.ت نبود کانیا رو به آجوما سپردم و همه اعضا با هه را و چنتا بادیگارد رفتیم جاهایی که مشکوک بنظر میرسیدو گشتیم ولی پیداش نکردیم
هه را:ا.تم چی شده ا.ت کجاست(گریه)
جیمین: پیداش میکنیم
هه را:اگه پیداش نکنیم چی
تهیونگ: پیداش میکنیم
بیو ا.ت
تقریبت سه روزی هست که اینجام و لب یه غذا نزدم دلم داره میترکه از یه طرف پر.یودی و از یه طرف ضربه هایی محکمی که بهم خورده اونم با تن لخ.ت فقط امیدوار بودم یکی بیاد کمکم تو همین فکر و خیال بودم که اون مرتیکه با میله آهنیش دوباره اومد...نه نه نمیتونم دیگه نمیتونم(بغض)
*هر.زه کوچولو
ا.ت:نهههههه(جیغغغغغغغغ)
*کر شدم آروم باشش
ا.ت:یه ضریه خیلی محکم به رون پام زد و یکم وایستاد که صدای جیمینو شنیدم که میگفت فکنم اینجاست که بادیگاردا با اسلحه وارد شدن هه را تا منو دید سرجاش خشکش زد و دستشو جلوی دهنش گرفت
جونگکوک:س.. س.. سونیا
سونیا:عاا عزیزم کوک تو اینجا چکار میکنی اومدی پیش من یا این جن.ده
جونگکوک:حرف دهنتو بفهم(داد)
هه را:ا.ت ا.ت
ا.ت:هه راااا(گریه)...هه را سریع اومد پیشتم سرمو گذاشت رو پاهاش
هه را:ب.. د..نت چ.. چرا اینطوری ش..ده
ا.ت:با میله منیزدنم هه را خیلی درد دارم
هه را:بیا بریم
ا.ت:نمیتونم بلندشم(گریه)
هه را:تهیونگگ
تهیونگ:اومدم
ا.ت:آیییی...تهیونگ براید استایل بغلم کرد و گذاشتم توی ون
p25
بیو جونگکوک
کل عمارتو گشتیم ا.ت نبود کانیا رو به آجوما سپردم و همه اعضا با هه را و چنتا بادیگارد رفتیم جاهایی که مشکوک بنظر میرسیدو گشتیم ولی پیداش نکردیم
هه را:ا.تم چی شده ا.ت کجاست(گریه)
جیمین: پیداش میکنیم
هه را:اگه پیداش نکنیم چی
تهیونگ: پیداش میکنیم
بیو ا.ت
تقریبت سه روزی هست که اینجام و لب یه غذا نزدم دلم داره میترکه از یه طرف پر.یودی و از یه طرف ضربه هایی محکمی که بهم خورده اونم با تن لخ.ت فقط امیدوار بودم یکی بیاد کمکم تو همین فکر و خیال بودم که اون مرتیکه با میله آهنیش دوباره اومد...نه نه نمیتونم دیگه نمیتونم(بغض)
*هر.زه کوچولو
ا.ت:نهههههه(جیغغغغغغغغ)
*کر شدم آروم باشش
ا.ت:یه ضریه خیلی محکم به رون پام زد و یکم وایستاد که صدای جیمینو شنیدم که میگفت فکنم اینجاست که بادیگاردا با اسلحه وارد شدن هه را تا منو دید سرجاش خشکش زد و دستشو جلوی دهنش گرفت
جونگکوک:س.. س.. سونیا
سونیا:عاا عزیزم کوک تو اینجا چکار میکنی اومدی پیش من یا این جن.ده
جونگکوک:حرف دهنتو بفهم(داد)
هه را:ا.ت ا.ت
ا.ت:هه راااا(گریه)...هه را سریع اومد پیشتم سرمو گذاشت رو پاهاش
هه را:ب.. د..نت چ.. چرا اینطوری ش..ده
ا.ت:با میله منیزدنم هه را خیلی درد دارم
هه را:بیا بریم
ا.ت:نمیتونم بلندشم(گریه)
هه را:تهیونگگ
تهیونگ:اومدم
ا.ت:آیییی...تهیونگ براید استایل بغلم کرد و گذاشتم توی ون
۲.۸k
۲۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.