فصلــ💜دومــ💜
فصلــ💜دومــ💜
پارت۷۴💜
ددی💜شوگره💜اجباریه من 💜
صبح بود و جیمین پاشد و منتظر بود سانامی بیدار شه
وقتی دید پانمیشه خودش رفت سمتش
جیمین:: سانا...پاشو
جیمین نزدیک تر رفت و لباشو گذاشت رو پیشونیش و چشاشو بست
سانامی تکونی ب خودش داد ک جیمین با یه بوسه ای ازش جدا شد
جیمین:: پاشو
سانامی:: ولم کن توهم..
جیمین:: پاشو دیگه چقد میخابی دلم میخواد بریم یه گشتی بزنیم،بعدظهر میریم
سانامی پاشد و با اخم نگاش کرد
سانامی:: نخیرم نمیریم،اصن من درد دارم،باید استراحت کنم
جیمین:: ساکت،پاشو ببینم
سانامی:: پاشم؟! من نصف شبی یه تکونی ب خودم میدادم دردم بدتر میشد بعد پاشم
جیمین:: مشکل خودته،پاشو
سانامی:: تو منو ب این روز انداختی
جیمین:: خب پاشو خودم لباساتو عوض میکنم،الان میریم
سانامی:: الان میریم کجا؟!
جیمین:: سئول
جیمین پاشد و رفت لباس واسش درمیاورد
سانامی:: من میگم نمیام
جیمین:: اوکی حالا بلند میشی؟!
سانامی:: نمیتونم تو بلندم کن خب
جیمین هوفی کشید و رفت سمتش
بلندش کرد تو بغلش و بردش بیرون
ک دیدن مامان بزرگ وایساده
یورا:: وا😐
جیمین:: صبح بخیر
یورا : اینو چرا بلند کردی
جیمین:: درد داره
یورا:. دیشب خیلی کتک خوردی؟!
سانامی:: جیمین بهش گفتی😐
یورا:: باتوام
سانامی:: یکم...
یورا:: آره جونه خودت اگه یکم بود الان مثل فلجا نبودی
سانامی:: پیرزن😒
یورا:: بلههه؟؟؟ زبون درآوردی دختره خیره سر
سانامی:: ولم کن بابا
یورا:: همین الان این دختره رو از جلو چشام ببر
جیمین:: باشه...
سانامی:: امروز بعد ظهر میریم از پیشت دیگه نمیایم
یورا:: از خدامه
جیمین:: بلاخره رازی شدی بریم
سانامی:: آره
پرش زمانی
ساعت ۴ بعدظهر
حاضر شده بودن و میخواستن برن سئول
از مامان بزرگ خدافظی کردن و راه افتادن
سانامی:: یکی بهم پیام داد
جیمین:: کیه؟!
سانامی:: نمیدونم ناشناسه
جیمین:: چی میگه؟!
سانامی:: نقطه فرستاده
جیمین:: حتما دوستته
سانامی:: من دوستی ندارم
جیمین:: ازش بپرس کیه
سانامی:: پرسیدم،،،جواب داد...میگه شب میرفتیم...
جیمین:: میرفتیم چی؟!
سانامی:: ب..بار
جیمین:: بله؟؟
سانامی:: خب نمیدونم کیه ، داره اذیت میکنه
جیمین:: با کی میرفتی بار؟!
سانامی:: تو
جیمین:: وقتی نبودم با کی رفتی اینو بگو
سانامی:: هیشکی...آ..آها یانگم😐😐
جیمین:: چندبار؟!
سانامی:: همون بار اول
جیمین:: گوشیو بده من
سانامی:: واسه چی🥺
جیمین:: بده من گفتم
سانامی گوشیو داد دستش و جیمین برش داشت
جیمین:: تا برسیم ببینم این کیه...وای بحالت اگه باکسی دیگم رفته باشی
پارت۷۴💜
ددی💜شوگره💜اجباریه من 💜
صبح بود و جیمین پاشد و منتظر بود سانامی بیدار شه
وقتی دید پانمیشه خودش رفت سمتش
جیمین:: سانا...پاشو
جیمین نزدیک تر رفت و لباشو گذاشت رو پیشونیش و چشاشو بست
سانامی تکونی ب خودش داد ک جیمین با یه بوسه ای ازش جدا شد
جیمین:: پاشو
سانامی:: ولم کن توهم..
جیمین:: پاشو دیگه چقد میخابی دلم میخواد بریم یه گشتی بزنیم،بعدظهر میریم
سانامی پاشد و با اخم نگاش کرد
سانامی:: نخیرم نمیریم،اصن من درد دارم،باید استراحت کنم
جیمین:: ساکت،پاشو ببینم
سانامی:: پاشم؟! من نصف شبی یه تکونی ب خودم میدادم دردم بدتر میشد بعد پاشم
جیمین:: مشکل خودته،پاشو
سانامی:: تو منو ب این روز انداختی
جیمین:: خب پاشو خودم لباساتو عوض میکنم،الان میریم
سانامی:: الان میریم کجا؟!
جیمین:: سئول
جیمین پاشد و رفت لباس واسش درمیاورد
سانامی:: من میگم نمیام
جیمین:: اوکی حالا بلند میشی؟!
سانامی:: نمیتونم تو بلندم کن خب
جیمین هوفی کشید و رفت سمتش
بلندش کرد تو بغلش و بردش بیرون
ک دیدن مامان بزرگ وایساده
یورا:: وا😐
جیمین:: صبح بخیر
یورا : اینو چرا بلند کردی
جیمین:: درد داره
یورا:. دیشب خیلی کتک خوردی؟!
سانامی:: جیمین بهش گفتی😐
یورا:: باتوام
سانامی:: یکم...
یورا:: آره جونه خودت اگه یکم بود الان مثل فلجا نبودی
سانامی:: پیرزن😒
یورا:: بلههه؟؟؟ زبون درآوردی دختره خیره سر
سانامی:: ولم کن بابا
یورا:: همین الان این دختره رو از جلو چشام ببر
جیمین:: باشه...
سانامی:: امروز بعد ظهر میریم از پیشت دیگه نمیایم
یورا:: از خدامه
جیمین:: بلاخره رازی شدی بریم
سانامی:: آره
پرش زمانی
ساعت ۴ بعدظهر
حاضر شده بودن و میخواستن برن سئول
از مامان بزرگ خدافظی کردن و راه افتادن
سانامی:: یکی بهم پیام داد
جیمین:: کیه؟!
سانامی:: نمیدونم ناشناسه
جیمین:: چی میگه؟!
سانامی:: نقطه فرستاده
جیمین:: حتما دوستته
سانامی:: من دوستی ندارم
جیمین:: ازش بپرس کیه
سانامی:: پرسیدم،،،جواب داد...میگه شب میرفتیم...
جیمین:: میرفتیم چی؟!
سانامی:: ب..بار
جیمین:: بله؟؟
سانامی:: خب نمیدونم کیه ، داره اذیت میکنه
جیمین:: با کی میرفتی بار؟!
سانامی:: تو
جیمین:: وقتی نبودم با کی رفتی اینو بگو
سانامی:: هیشکی...آ..آها یانگم😐😐
جیمین:: چندبار؟!
سانامی:: همون بار اول
جیمین:: گوشیو بده من
سانامی:: واسه چی🥺
جیمین:: بده من گفتم
سانامی گوشیو داد دستش و جیمین برش داشت
جیمین:: تا برسیم ببینم این کیه...وای بحالت اگه باکسی دیگم رفته باشی
۱۷.۵k
۱۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.