✦✧✧ - ✧✧✦ اجـبــار p▪︎⁵⁵
اگه جونگ کوک بخواد برگرده پیش جی یون چی اگه منو فراموش کنه چی اگه دوباره عاشق جی یون بشه...
ا/ت چرت و پرت نگو آروم باش
آخه نمیتونم آروم باشم
+نمیای ا/ت دیر شد
_اومدم
+صبح بخیر(میخواست ببوستش نذاشت)
+بوس صبح بخیری نمیدی؟
_........بریم دیر شد
رفتیم شرکت و من رفتم اتاقم از پنجره دیدم جی یون داره با جونگ کوک حرف میزنه و میخنده
_عوضی
دیدم جی یون داشت میومد این سمت سریع رفتم و نشستم
_بلد نیستی در بزنی
~میخواستم یه چیزی بگم هنوزم سر وقته که عقب بکشی
_مث اینکه یه چیزیو فراموش کردی من و جونگ کوک زن و شوهریم و فک نمیکنم هر کسی از راه برسه بتونه ما رو جدا کنه
~ولی من هر کسی نیستم من فرق دارم کاری میکنم بخاطرمون گریه کنی
با این حرفاش و کاراش خیلی عصبی شدم امید وارم بتونم خودمو کنترل کنم
_کمتر چرت و پرت بگو و برو بیرون
~ولی من که چیز خاصی نگفتم چرا ناراحت میشی ا/ت جون (جونگ کوک اومده و جی یون متوجهش شده)
_چیه چرا مظلوم شدی اینو بدون هیچ کاری نمیتونی بکنی و از اتاقم برو بیرون میدونی که من رئیس این شرکتم از این به بعد خواستی بیای باید در بزنی (با داد گفت و آروم هلش داد)
~آی دستم ......آخ
+......................
_جونگ کوک....تو......
~(داره گریه میکنه )
_جی یون چرا گریه میکنی من فقط.....
+ا/ت بیا دنبالم
_صبر کن
+گفتم بیا دنبالم
_چیه چی شده
+چرا انقد بد برخورد میکنی ا/ت ندیدی دستش زخمی بود تازه بخیه خورده اگه خون ریزی کنه چی
_ولی من به دستش......تو از کجا میدونی تازه بخیه خورده؟
+خب.. خب بهش نگاه کنی معلومه
+رفتارت خیلی بد بود ا/ت تو کی انقد بدجنس شدی
_تو که ندیدی چی شد
+اتفاقا دیدم دلیل نمیشه که چون من قبلا باهاش بودم انقد اذیتش کنی و بهش زور بگی
_چی داری میگی...
~میتونین کمکم کنین خونریزی دارم .....آی....خیلی درد داره (گریه)
+برات متاسفم ا/ت
(دست جی یون و گرفت و بردش دارو خونه ای چیزی تا دستشو چیز کنن دیگه)
ببخشید من این روزا یکم گشاد شدم😂
#فیک #فیک_جونگکوک #کیپاپ #بی_تی_اس
#BTS #BTS_ARMY #Jungkook #K_pop #BANGTAN
ا/ت چرت و پرت نگو آروم باش
آخه نمیتونم آروم باشم
+نمیای ا/ت دیر شد
_اومدم
+صبح بخیر(میخواست ببوستش نذاشت)
+بوس صبح بخیری نمیدی؟
_........بریم دیر شد
رفتیم شرکت و من رفتم اتاقم از پنجره دیدم جی یون داره با جونگ کوک حرف میزنه و میخنده
_عوضی
دیدم جی یون داشت میومد این سمت سریع رفتم و نشستم
_بلد نیستی در بزنی
~میخواستم یه چیزی بگم هنوزم سر وقته که عقب بکشی
_مث اینکه یه چیزیو فراموش کردی من و جونگ کوک زن و شوهریم و فک نمیکنم هر کسی از راه برسه بتونه ما رو جدا کنه
~ولی من هر کسی نیستم من فرق دارم کاری میکنم بخاطرمون گریه کنی
با این حرفاش و کاراش خیلی عصبی شدم امید وارم بتونم خودمو کنترل کنم
_کمتر چرت و پرت بگو و برو بیرون
~ولی من که چیز خاصی نگفتم چرا ناراحت میشی ا/ت جون (جونگ کوک اومده و جی یون متوجهش شده)
_چیه چرا مظلوم شدی اینو بدون هیچ کاری نمیتونی بکنی و از اتاقم برو بیرون میدونی که من رئیس این شرکتم از این به بعد خواستی بیای باید در بزنی (با داد گفت و آروم هلش داد)
~آی دستم ......آخ
+......................
_جونگ کوک....تو......
~(داره گریه میکنه )
_جی یون چرا گریه میکنی من فقط.....
+ا/ت بیا دنبالم
_صبر کن
+گفتم بیا دنبالم
_چیه چی شده
+چرا انقد بد برخورد میکنی ا/ت ندیدی دستش زخمی بود تازه بخیه خورده اگه خون ریزی کنه چی
_ولی من به دستش......تو از کجا میدونی تازه بخیه خورده؟
+خب.. خب بهش نگاه کنی معلومه
+رفتارت خیلی بد بود ا/ت تو کی انقد بدجنس شدی
_تو که ندیدی چی شد
+اتفاقا دیدم دلیل نمیشه که چون من قبلا باهاش بودم انقد اذیتش کنی و بهش زور بگی
_چی داری میگی...
~میتونین کمکم کنین خونریزی دارم .....آی....خیلی درد داره (گریه)
+برات متاسفم ا/ت
(دست جی یون و گرفت و بردش دارو خونه ای چیزی تا دستشو چیز کنن دیگه)
ببخشید من این روزا یکم گشاد شدم😂
#فیک #فیک_جونگکوک #کیپاپ #بی_تی_اس
#BTS #BTS_ARMY #Jungkook #K_pop #BANGTAN
۱۸.۸k
۱۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.