وقتی دزدیده میشی اما فیک جونگکوک
پارت:18
ویو ات
دیدم اومدیم بار
-چرا اومدیم اینجا
+یکم خوش بگذرونیم
-اوک
و باهم وارد بار شدیم
بوی الکل و سیگار اونجا رو پرکرده بود منم اطلا اهل اینجاها نبودم
و تا الان نیومده بودم
رفتیم پشت ی میز وایسادیم
که جونگ کوک به گارسون علامت داد ک بیاد
گارسون اومد
گارسون:چی میخورید
+دوتا لیوان ویسکی
گارسون:چشم
و رفت
-چرا گفتی دوتا
+نمیخای منو همراهی کنی
-ولی من تا الان نخوردم
+اشکالی نداره من هستم نگران نباش اتفاقی نمیوفتع
سرمو تکون دادم و نگاهی ب دور ورمون انداختم
دخترایی ک داشتن خودشونو میکشتم تا یکی از مردای اونجا بهشون توجه کنن
و مردای مستی که ی دختری رو میبوسیدن
سرمو تکون دادم اینجا دیگه چ جور جایی بود من اصلا با این محیط ها سازگاری ندارم
که گارسون اومد
گارسون:بفرمایید
جونگکوک جفت لیوان هارو از توی سینی برداشت و یکی از اونا رو ب سمت من گرفت
از دستش گرفتم و کمی ازش رو وارد دهنم کردم
همینجوری کم کم خوردم که دیدم دیگه کاملا مستم و حتی نمیتونم روی پاهام وایسام
داشتم میوفتادم که جونگکوک گرفتم و گفت
+بیبی زیاد روی کردیا!
و براید استایل بغلم کرد و رفتیم بیرون راننده در رو باز کرد و دوتایی نشستیم توی ماشین و راننده ماشیم رو روشن کرد و از اونجا رفتیم
توی راه
کارایی که میکردم دست خودم نبود نمیدونم چرا بلند شدم و رفتم روی پای جونگکوک نشستم
با تعجب بهم نگاه کرد
خواست چیزی بگه ک بوسیدمش
میون بوسه هامون با لحن مستی گفتم
-میخامت
خندید و کنترل بوسه رو ازم گرفت ...ادامه دارد
(ادمین کرمش گرفت 🗿🥸خماریییی)
#فیک #جونگکوک #بی_تی_اس
ویو ات
دیدم اومدیم بار
-چرا اومدیم اینجا
+یکم خوش بگذرونیم
-اوک
و باهم وارد بار شدیم
بوی الکل و سیگار اونجا رو پرکرده بود منم اطلا اهل اینجاها نبودم
و تا الان نیومده بودم
رفتیم پشت ی میز وایسادیم
که جونگ کوک به گارسون علامت داد ک بیاد
گارسون اومد
گارسون:چی میخورید
+دوتا لیوان ویسکی
گارسون:چشم
و رفت
-چرا گفتی دوتا
+نمیخای منو همراهی کنی
-ولی من تا الان نخوردم
+اشکالی نداره من هستم نگران نباش اتفاقی نمیوفتع
سرمو تکون دادم و نگاهی ب دور ورمون انداختم
دخترایی ک داشتن خودشونو میکشتم تا یکی از مردای اونجا بهشون توجه کنن
و مردای مستی که ی دختری رو میبوسیدن
سرمو تکون دادم اینجا دیگه چ جور جایی بود من اصلا با این محیط ها سازگاری ندارم
که گارسون اومد
گارسون:بفرمایید
جونگکوک جفت لیوان هارو از توی سینی برداشت و یکی از اونا رو ب سمت من گرفت
از دستش گرفتم و کمی ازش رو وارد دهنم کردم
همینجوری کم کم خوردم که دیدم دیگه کاملا مستم و حتی نمیتونم روی پاهام وایسام
داشتم میوفتادم که جونگکوک گرفتم و گفت
+بیبی زیاد روی کردیا!
و براید استایل بغلم کرد و رفتیم بیرون راننده در رو باز کرد و دوتایی نشستیم توی ماشین و راننده ماشیم رو روشن کرد و از اونجا رفتیم
توی راه
کارایی که میکردم دست خودم نبود نمیدونم چرا بلند شدم و رفتم روی پای جونگکوک نشستم
با تعجب بهم نگاه کرد
خواست چیزی بگه ک بوسیدمش
میون بوسه هامون با لحن مستی گفتم
-میخامت
خندید و کنترل بوسه رو ازم گرفت ...ادامه دارد
(ادمین کرمش گرفت 🗿🥸خماریییی)
#فیک #جونگکوک #بی_تی_اس
۵۹.۶k
۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.