the.. red kiler
the.. red kiler
از زبان جونگکوک!
وقتی یاد کسی میوفتی که همیشه باهم حرف میزدید و الان حتی نمیدونی کجاست
دقیقا الان نمیدونم اون کجاست یا حتی جیکار میکنه
یادم رفت جئون جونگکوک هستم قاتل
درسته قاتل
عاشق شدم ! عجیب شد چجوری یک قاتل بی رحم عاشق میشه:
و زندگی جهنم شد کل زندگیم به فکر اینکه چیکار میکنه و کجاست میگذره
کاش دستهات بودم. کاش چشمهات بودم. کاش دلت بودم. نه، کاش ریههات بودم تا نفسهات رو در من فرو ببری و از من بیرون بیاوری. کاش من تو بودم. کاش تو من بودی.
کاش ما یکی بودیم، کاش لوکیشنت بودم
اره من عاشق شدم عاشق دختر عموم
کی اخه همچین کاری میکنه مسخرس! اما زیبا؛
وقتی میدونه عاشقشی برای همین جوری رفتار میکنه که انگار براش وجود نداری¿
چرا قاتل شدم؟
خودمم نمیدونم
اشتباه شد میدونم
نمیخواستم کسی نزدیکش شه
دوست نداشتم حتی برای همین منو پس زد
قاتل بودم
فکر میکرد به اون هم آسیب میزنم
اخه کی به معشوقه خودش میخواد آسیب بزنه؟
اون فرد حتما دیوونه است
پایان زبان جونگکوک
.............. ـــــــــــ.................. ــــــــــــــ.....
از زبان ات: یور
یور: سلاام من یور هستم همینطور که
میدونید من یک بالرین ام و هنوز تهت اموزش هستم چند روز دیگه اولین اجرام هست
خب تا حدودی خوشحالم
راستی
من داخل امریکا در حال حاضر زندگی میکنم فامیل من چئون هست
درسته چئون.. اشتباه نوشته نشده
دختر عموی جئون جونگکوک
اون اول خیلی مهربون بود و هست اما بی رحم نبود دلش سریع به رحم می اومد مثل من بود دوسش داشتم از حق. نگذریم جذاب بود
اما اتفاقاتی افتاد نظر منو به خودش عوض کرد
اون اینکا رو نکرد حی درون من نسبت به اون عوض شد.
کم حرف نشدهام، حرفهایم را نمیتوانم بزنم. کلمات بسیاری کم دارم، حروف بسیاری، چیزهایی هست که درونم میچرخند، حسشان میکنم اما معنیشان را نمیدانم حتی نامی برای صدا زدنشان پیدا نمیکنم. تنها میدانم که بسیارند...
که غمگیناند، که غمگینم میکنند.
بسیار غمگین.
اما من باز میدانم روزی امید به در خانهی منم هم خواهد آمد
روزی کلمات رنگ شادی به خود خواهند گرفت
درسته اولین روزی که رفتم ناراحت بودم خیلی ناراحت کارم به خو.دکشی رسیده بود
نمیخواستم از دستش بدم
دوسش داشتم اما ازش میترسیدم هنوزم میترسم نمیخوام پیدام کنه
اون منم میکشه!
من دوست داشتم مردم منو بشناسن بعد بمیرم
فکر میکنین خیلی خود خواهم اما من از همه چیزم گذشتم زندگیم `خودم تا به رویام رسیدم
میدونم اگر اونم دوست داشتم بهش میرسیدم اما اون قاتل شده بود
هر پسری نزدیکم شده بود رو کشته بود حتی 4 ساله
و با خودم گفتم به بچه 4 ساله رحم نکر به منه 20 ساله رحم کنه و از کشورم رفتم
از زبان جونگکوک!
وقتی یاد کسی میوفتی که همیشه باهم حرف میزدید و الان حتی نمیدونی کجاست
دقیقا الان نمیدونم اون کجاست یا حتی جیکار میکنه
یادم رفت جئون جونگکوک هستم قاتل
درسته قاتل
عاشق شدم ! عجیب شد چجوری یک قاتل بی رحم عاشق میشه:
و زندگی جهنم شد کل زندگیم به فکر اینکه چیکار میکنه و کجاست میگذره
کاش دستهات بودم. کاش چشمهات بودم. کاش دلت بودم. نه، کاش ریههات بودم تا نفسهات رو در من فرو ببری و از من بیرون بیاوری. کاش من تو بودم. کاش تو من بودی.
کاش ما یکی بودیم، کاش لوکیشنت بودم
اره من عاشق شدم عاشق دختر عموم
کی اخه همچین کاری میکنه مسخرس! اما زیبا؛
وقتی میدونه عاشقشی برای همین جوری رفتار میکنه که انگار براش وجود نداری¿
چرا قاتل شدم؟
خودمم نمیدونم
اشتباه شد میدونم
نمیخواستم کسی نزدیکش شه
دوست نداشتم حتی برای همین منو پس زد
قاتل بودم
فکر میکرد به اون هم آسیب میزنم
اخه کی به معشوقه خودش میخواد آسیب بزنه؟
اون فرد حتما دیوونه است
پایان زبان جونگکوک
.............. ـــــــــــ.................. ــــــــــــــ.....
از زبان ات: یور
یور: سلاام من یور هستم همینطور که
میدونید من یک بالرین ام و هنوز تهت اموزش هستم چند روز دیگه اولین اجرام هست
خب تا حدودی خوشحالم
راستی
من داخل امریکا در حال حاضر زندگی میکنم فامیل من چئون هست
درسته چئون.. اشتباه نوشته نشده
دختر عموی جئون جونگکوک
اون اول خیلی مهربون بود و هست اما بی رحم نبود دلش سریع به رحم می اومد مثل من بود دوسش داشتم از حق. نگذریم جذاب بود
اما اتفاقاتی افتاد نظر منو به خودش عوض کرد
اون اینکا رو نکرد حی درون من نسبت به اون عوض شد.
کم حرف نشدهام، حرفهایم را نمیتوانم بزنم. کلمات بسیاری کم دارم، حروف بسیاری، چیزهایی هست که درونم میچرخند، حسشان میکنم اما معنیشان را نمیدانم حتی نامی برای صدا زدنشان پیدا نمیکنم. تنها میدانم که بسیارند...
که غمگیناند، که غمگینم میکنند.
بسیار غمگین.
اما من باز میدانم روزی امید به در خانهی منم هم خواهد آمد
روزی کلمات رنگ شادی به خود خواهند گرفت
درسته اولین روزی که رفتم ناراحت بودم خیلی ناراحت کارم به خو.دکشی رسیده بود
نمیخواستم از دستش بدم
دوسش داشتم اما ازش میترسیدم هنوزم میترسم نمیخوام پیدام کنه
اون منم میکشه!
من دوست داشتم مردم منو بشناسن بعد بمیرم
فکر میکنین خیلی خود خواهم اما من از همه چیزم گذشتم زندگیم `خودم تا به رویام رسیدم
میدونم اگر اونم دوست داشتم بهش میرسیدم اما اون قاتل شده بود
هر پسری نزدیکم شده بود رو کشته بود حتی 4 ساله
و با خودم گفتم به بچه 4 ساله رحم نکر به منه 20 ساله رحم کنه و از کشورم رفتم
۵.۱k
۱۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.