فیک میخوامت پارت5🧩
بعد از این که جئون رفت بیرون ات شروع به گریه کرد کار همیشه اون بود شبا گریه کنه جئون چون جلسع داشت رفته بود و توی خونه فقط ات و خدمتکارا بود
ویو جئون
(بقیه ادم ها رو با ایموجی نشون میدم)
👨🏻🦳..جئون تو زنت برای این کارا خوب نیست باید بکشیمش و اون یه وکیل نمیشه
جئون ..نزدیکش بشی خودم میکشمت ها الان میخواهی اینو بکشی و با دختر تو ازدواج کنم هیچوقت این اتفاق نمیافته
👨🏻🦳..از خداتم باشه دختر من زنت بشه
جئون...تو الان داری میگی زن من از دختر تو بهتره
👨🏻🦳..اره زنت یه هرزه به تمام معناست
جئون..چی
👨🏻🦳..زنت یه هرزه هست
اینجاست که جئون اسلحه رو میکشه و میزاره روی سر پیرمرد،پیرمرد فک میکنه جئون اینکارو نمیکنه اما نمیدونه که بخاطر ات دنیا رو اتیش میزنه
جئون پیرمرد رو میکشه و با اون خون های که رو لباسشه میره خونه کیره توی اتاق معشوقش میبینه معشوقش خواب میره بالا سرش صداش میزنه..بیب بیب دوباره سه بار صدا زد اما هیچ جوابی نگرفت به صورتش نگاه کرد دید سفید سفید به بدنش دست زد سرده سرده بود جئون برای بار اول ترسید ترسید که دختر کوچولوش مرده باشه زنگ میزنه به دکتر عمارتش دکتر میاد
دکتر ...زندست اما کلی قرص خورده اینطوری شده اگه دیرت میومدم ازدستش میدادیم
جئون...یعنی خوبه نه خوب دیگه
دکتر ..خوبه اما شاید بخاطر قرص های خوابی که خورده مغزش اسیب جدید دیده شاید وقتی بیدار شد شما رو نشناسه
جئون..یعنی چی
دکتر..حافظه بلند مدتش رو از دست داده متاسفم
جئون ...میتونم ببینشم
دکتر..اره اما فقط پنج دقیقه
ویو جئون
(بقیه ادم ها رو با ایموجی نشون میدم)
👨🏻🦳..جئون تو زنت برای این کارا خوب نیست باید بکشیمش و اون یه وکیل نمیشه
جئون ..نزدیکش بشی خودم میکشمت ها الان میخواهی اینو بکشی و با دختر تو ازدواج کنم هیچوقت این اتفاق نمیافته
👨🏻🦳..از خداتم باشه دختر من زنت بشه
جئون...تو الان داری میگی زن من از دختر تو بهتره
👨🏻🦳..اره زنت یه هرزه به تمام معناست
جئون..چی
👨🏻🦳..زنت یه هرزه هست
اینجاست که جئون اسلحه رو میکشه و میزاره روی سر پیرمرد،پیرمرد فک میکنه جئون اینکارو نمیکنه اما نمیدونه که بخاطر ات دنیا رو اتیش میزنه
جئون پیرمرد رو میکشه و با اون خون های که رو لباسشه میره خونه کیره توی اتاق معشوقش میبینه معشوقش خواب میره بالا سرش صداش میزنه..بیب بیب دوباره سه بار صدا زد اما هیچ جوابی نگرفت به صورتش نگاه کرد دید سفید سفید به بدنش دست زد سرده سرده بود جئون برای بار اول ترسید ترسید که دختر کوچولوش مرده باشه زنگ میزنه به دکتر عمارتش دکتر میاد
دکتر ...زندست اما کلی قرص خورده اینطوری شده اگه دیرت میومدم ازدستش میدادیم
جئون...یعنی خوبه نه خوب دیگه
دکتر ..خوبه اما شاید بخاطر قرص های خوابی که خورده مغزش اسیب جدید دیده شاید وقتی بیدار شد شما رو نشناسه
جئون..یعنی چی
دکتر..حافظه بلند مدتش رو از دست داده متاسفم
جئون ...میتونم ببینشم
دکتر..اره اما فقط پنج دقیقه
۶.۴k
۲۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.