ازدواج اجباری پارت ۴
چون تو نمیشناسی برات معرفی میکنم که یه پسره گفت : ما خودمون زبون داریم تو زحمت نکش اسم من جین و باید بگم که کل دنیا رو بگردی از من خوشتیپ تر پیدا نمیکنی مین سو: واقعا😄 جین: به جون مامانم
بعد پسر بغلی گفت : اسم منم جیمینه پارک جیمین یه پسر دیگه جلو اومد گفت: منم اسمم کیم تهیونگ ملقب به وی✌ بعدی گفت : ام یور هوپ... که همون پسره که اسمش جیمین بود گفت : هیونگ اینجا که برنامه نیس😁 بعد پسره گفت: عاا آره یادم نبود اسم من هوسوک بهم بگو جیهوپ مین سو: اهوم و یه پسر دیگه که از اون موقعی که اومده بود ساکت بود گفت: اسم من یونگیه بهم بگو شوگا و همون پسره که باهم حرف زد گفت: منم که اسمم و گفتم کیم نامجون و آخرم یه پسره بود که تا خواست لب باز کنه گفتم: فک کنم تور رو بشناسم مین سو از جاش بلند شد دست شو به حالت فکر کردن گذاشت رو چونشو داشت راه میرفت و فکر میکرد هی زی لب میگفت: جونگ ......جونگ ..... جونگ چی بود خدا اسمه یه شیرینیم بود ( چون اصالتا ایران بود اسم های کره ای و خوب بلد نبود😐😐😐🔪 ولی خب از بچی تو کره بزرگ شده بود)بدونه اینکه متوجه بشه پسرا حرف هاشو میشنون و زیر زیر دارن میخندن که یه دفعه داد زد : اهااااااااااااااا با این داد همه یه متری پریدن که مین سو گفت : اسمت جونگ کوکه یا همون کوک درسته تهیونگ همنطور که گوشش و گرفته بود گفت: حق دارن خانوادت واقعا مثل بمب میترکی جونگ کوک هم گوشاش و تکون داد گفت : آره کر شدم
-نگفتید؟
-چیو؟
- که من واسه چی اینجام
- خب یکی از اعضای گروه ما تهدید شده به مرگ از طرف هیترا و ما تصمیم گرفتیم که اون عضو ازدواج کنه تا یکم از محبوبیتش کم بشه دست از سرش بردارن ما پدر تو رو میشناسی آدم سرشناسی تا حالا هم باهم همکاری داشتیم
ایشون و بخوبی می شناسیم ما همنطور که دنبال یه دختر میگشتیم متوجه تو شدیم دختر آقای کیم هیون شی خانم کیم مین سو راجب بهت تحقیق کردیم دختر خوبی بنظر اومدی با پدرت صحبت کردیم و ازش اجازه گرفتیم تا تو به مدت چند ماه با اون پسر ازدواج کنی تا خطر از بین بره و بعد از اینکه این چند ماه گذشت تو میتونی از اون پسر جدا بشی و به زندگیت برسی
مین سو: یعنی چی چرا آخه
نامجون: نگران نباش فقط چند ماهه تو فقط نقش بازی میکنی اونم فقط جلوی دوربین همین هیچ اتفاقی قرار نیست بیوفته
اینم پارت ۴ امیدوارم خوشتون بیاد 😊
به به چه دختر خوبی ماشالا چقدر من سر به زیرم😁😁
بعد پسر بغلی گفت : اسم منم جیمینه پارک جیمین یه پسر دیگه جلو اومد گفت: منم اسمم کیم تهیونگ ملقب به وی✌ بعدی گفت : ام یور هوپ... که همون پسره که اسمش جیمین بود گفت : هیونگ اینجا که برنامه نیس😁 بعد پسره گفت: عاا آره یادم نبود اسم من هوسوک بهم بگو جیهوپ مین سو: اهوم و یه پسر دیگه که از اون موقعی که اومده بود ساکت بود گفت: اسم من یونگیه بهم بگو شوگا و همون پسره که باهم حرف زد گفت: منم که اسمم و گفتم کیم نامجون و آخرم یه پسره بود که تا خواست لب باز کنه گفتم: فک کنم تور رو بشناسم مین سو از جاش بلند شد دست شو به حالت فکر کردن گذاشت رو چونشو داشت راه میرفت و فکر میکرد هی زی لب میگفت: جونگ ......جونگ ..... جونگ چی بود خدا اسمه یه شیرینیم بود ( چون اصالتا ایران بود اسم های کره ای و خوب بلد نبود😐😐😐🔪 ولی خب از بچی تو کره بزرگ شده بود)بدونه اینکه متوجه بشه پسرا حرف هاشو میشنون و زیر زیر دارن میخندن که یه دفعه داد زد : اهااااااااااااااا با این داد همه یه متری پریدن که مین سو گفت : اسمت جونگ کوکه یا همون کوک درسته تهیونگ همنطور که گوشش و گرفته بود گفت: حق دارن خانوادت واقعا مثل بمب میترکی جونگ کوک هم گوشاش و تکون داد گفت : آره کر شدم
-نگفتید؟
-چیو؟
- که من واسه چی اینجام
- خب یکی از اعضای گروه ما تهدید شده به مرگ از طرف هیترا و ما تصمیم گرفتیم که اون عضو ازدواج کنه تا یکم از محبوبیتش کم بشه دست از سرش بردارن ما پدر تو رو میشناسی آدم سرشناسی تا حالا هم باهم همکاری داشتیم
ایشون و بخوبی می شناسیم ما همنطور که دنبال یه دختر میگشتیم متوجه تو شدیم دختر آقای کیم هیون شی خانم کیم مین سو راجب بهت تحقیق کردیم دختر خوبی بنظر اومدی با پدرت صحبت کردیم و ازش اجازه گرفتیم تا تو به مدت چند ماه با اون پسر ازدواج کنی تا خطر از بین بره و بعد از اینکه این چند ماه گذشت تو میتونی از اون پسر جدا بشی و به زندگیت برسی
مین سو: یعنی چی چرا آخه
نامجون: نگران نباش فقط چند ماهه تو فقط نقش بازی میکنی اونم فقط جلوی دوربین همین هیچ اتفاقی قرار نیست بیوفته
اینم پارت ۴ امیدوارم خوشتون بیاد 😊
به به چه دختر خوبی ماشالا چقدر من سر به زیرم😁😁
۱۰۳.۳k
۳۱ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.