پارت ۳۴ ازدواج اجباری
پارت ۳۴ ازدواج اجباری
ویو ا/ت
چند روزی خونه جنگلی بودیم بعد رفتیم خونمون
من رفتم خونه یه دوش گرفتم بعد روتینمو انجام دادم لباس پوشیدم ( عکی میزارم) رفتم پایین پیش همه تا یه چیزی رو اعلام کنم
پدرت. خوش گذشت
_ چه جورم
× اره بایدم خوش بگذره
مادرت. خداروشکر که خوشحالی
_ میخوام یه چیزی رو اعلام کنم
همه. چی
_ میخوام طلاق بگیرم
مادرش. چی .تعجب فراوان.
پدرش. نمیشه دخترم امکان نداره
_ چرا نشه فقط یه جایی رو امضا میکنم دیگه زن و شوهر نیستیم
× بیا تحویل بگیر
& ا/ت تو مطمئنی
مادرت. دخترم الان پس میوفتم این چی بود گفتی
پدرت. .داره حرف هارو گوش میکنه.
_ زندگی خودمه به کسی مربوط نیست
× اگر کن نخوام
_ باید بخوایی
× برای من تصمیم نگیر
_ شوگا دهنتو بیشتر از این باز نکن
× من طلاق نمیگیرم .داد.
_ داد نزن منم بلدم
پدرت. بچه ها اروم
× من طلاق نمیگیرم صد بار .داد.
_ داد نزن منم بلدم .عربده.
& ا/ت اروم باش
_ من از این جدا میشم ببینم کدومتون دخالت میکنین تا خودم ادمتون کنم .کمی داد.
( ا/ت رفت اتاقش )
پدرش. داداش این چی میگه
پدرت. منم نمیدونم
& من باهاش حرف میزنم
مادرت. خدایاا این چی گفت
مادرش. انگار خیلی پافشاری میکنه
× غلط کرده من که جدا نمیشم
& تو دهنتو ببند اگر دوستش داشتی گوه نمیخوردی
× تو دخالت نکن
& گوه نخور
× تو بخور
& ترو نمیخورم
× منم غذای سگ نمیشم
پدرت. بسه .داد.
ویو ا/ت
ساعت 5 بود لباس پوشیدم میکاپ کردم ( عکس میزارم) بعد رفتم پایین سویچ ماشین بابامو گرفتم رفتم بیرون
ادمینتون: ا/ت رفت دادگاه درخواست طلاق داد و برگه به دست شوگا رسید بعد ا/ت کل شهر رو دور زد رفت غذا خورد و رفت خونه که ساعت 11 بود
_ سلام
× کار خودتو کردی .داد و عصبی.
_ پس رسید به دستت .لبخند.
& ا/ت چرا باهام حرف نزدی
مادرت. دخترم چرا این کار رو میکنی
_ همتون میدونین چه کاری کرد و به رو نمیارین
× من طلاق بگیر نیستم
_ نترس خودم ازت میگیرم
( ا/ت رفت اتاقش)
ویو ا/ت
چند روزی خونه جنگلی بودیم بعد رفتیم خونمون
من رفتم خونه یه دوش گرفتم بعد روتینمو انجام دادم لباس پوشیدم ( عکی میزارم) رفتم پایین پیش همه تا یه چیزی رو اعلام کنم
پدرت. خوش گذشت
_ چه جورم
× اره بایدم خوش بگذره
مادرت. خداروشکر که خوشحالی
_ میخوام یه چیزی رو اعلام کنم
همه. چی
_ میخوام طلاق بگیرم
مادرش. چی .تعجب فراوان.
پدرش. نمیشه دخترم امکان نداره
_ چرا نشه فقط یه جایی رو امضا میکنم دیگه زن و شوهر نیستیم
× بیا تحویل بگیر
& ا/ت تو مطمئنی
مادرت. دخترم الان پس میوفتم این چی بود گفتی
پدرت. .داره حرف هارو گوش میکنه.
_ زندگی خودمه به کسی مربوط نیست
× اگر کن نخوام
_ باید بخوایی
× برای من تصمیم نگیر
_ شوگا دهنتو بیشتر از این باز نکن
× من طلاق نمیگیرم .داد.
_ داد نزن منم بلدم
پدرت. بچه ها اروم
× من طلاق نمیگیرم صد بار .داد.
_ داد نزن منم بلدم .عربده.
& ا/ت اروم باش
_ من از این جدا میشم ببینم کدومتون دخالت میکنین تا خودم ادمتون کنم .کمی داد.
( ا/ت رفت اتاقش )
پدرش. داداش این چی میگه
پدرت. منم نمیدونم
& من باهاش حرف میزنم
مادرت. خدایاا این چی گفت
مادرش. انگار خیلی پافشاری میکنه
× غلط کرده من که جدا نمیشم
& تو دهنتو ببند اگر دوستش داشتی گوه نمیخوردی
× تو دخالت نکن
& گوه نخور
× تو بخور
& ترو نمیخورم
× منم غذای سگ نمیشم
پدرت. بسه .داد.
ویو ا/ت
ساعت 5 بود لباس پوشیدم میکاپ کردم ( عکس میزارم) بعد رفتم پایین سویچ ماشین بابامو گرفتم رفتم بیرون
ادمینتون: ا/ت رفت دادگاه درخواست طلاق داد و برگه به دست شوگا رسید بعد ا/ت کل شهر رو دور زد رفت غذا خورد و رفت خونه که ساعت 11 بود
_ سلام
× کار خودتو کردی .داد و عصبی.
_ پس رسید به دستت .لبخند.
& ا/ت چرا باهام حرف نزدی
مادرت. دخترم چرا این کار رو میکنی
_ همتون میدونین چه کاری کرد و به رو نمیارین
× من طلاق بگیر نیستم
_ نترس خودم ازت میگیرم
( ا/ت رفت اتاقش)
۱۷.۷k
۱۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.