آن روز که حکایت عشق مان را برای دریا تعریف کردم، فردایش ه
آن روز که حکایت عشقمان را برای دریا تعریف کردم، فردایش هزاران ماهی مرده در امتداد خزر دیده شد.
هرگز تظاهر به جنون در این عشق نکردم، بلکه واقعا مجنونت بودم!
آنچنان که بوسیدن لبانت را با فرو کردن چاقویی دو لبه در قلبم یکی میدانستم.
اکنون راوی قصهای شدم که شخصیت اصلی آن برای همیشه رفته است و شخصیتی دیگر، از فراغ یار شرحهشرحه شده با این حال لحظهای میل فارغ شدن از این احساس ندارد.
هرگز تظاهر به جنون در این عشق نکردم، بلکه واقعا مجنونت بودم!
آنچنان که بوسیدن لبانت را با فرو کردن چاقویی دو لبه در قلبم یکی میدانستم.
اکنون راوی قصهای شدم که شخصیت اصلی آن برای همیشه رفته است و شخصیتی دیگر، از فراغ یار شرحهشرحه شده با این حال لحظهای میل فارغ شدن از این احساس ندارد.
۱.۲k
۲۶ آذر ۱۴۰۳