پارت = ۶۳
تقاص دوستی
ویو حال :
نامه رو خوندم و سرمو اوردم بالا با پشت دستم چشامو پاک کردم .
+واقعا متاسفم .
÷هردومون میدونم که تاسف تو میون رو برنمیگردون.
جیمین یه قدم به سمتم برداشت.
÷ولی میتونی جبران کنی .
+منظورت چی...
که با برخورد چیزی تو شکمم نفسم بند اومد .
نگاه کردم جیمین با تفنگ بهم شلیک کرده بود دستمو گذاشتم روی جای تیر .
دستمو برداشتم و نگاه کردم خونی بود یه قدم رفتم عقب و یه درخت رو نگه داشتم .
÷یه لطف بهت کردم فقط به خاطر اِما نگفتم ۶ نفر بهت تجاوز کنن .
÷الان یه کادو خوبی برای کوک .
تفنگشو گرفت طرفم و یه بار دیگه شلیک کرد .
÷اینم به خاطر اینکه موقعی که میخواستم به اما برسم سد راهم شده بودی .
بعدم سوار ماشین شد ، دستمو گذاشتم روی زخمم .
رفتن ماشین رو نگاه میکردم .
دردم زیاد بود .
+انگار واقعا دارم میمیرم .
باورم نمیشد توی این یه هفته چقدر اتفاق افتاده بود .
متنفر شدم ، عاشق شدم ، تهشم مردم .
دردم زیاد تر شده بود و
سیاهی.......
پایان
(پایان خوبی بود؟)
ویو حال :
نامه رو خوندم و سرمو اوردم بالا با پشت دستم چشامو پاک کردم .
+واقعا متاسفم .
÷هردومون میدونم که تاسف تو میون رو برنمیگردون.
جیمین یه قدم به سمتم برداشت.
÷ولی میتونی جبران کنی .
+منظورت چی...
که با برخورد چیزی تو شکمم نفسم بند اومد .
نگاه کردم جیمین با تفنگ بهم شلیک کرده بود دستمو گذاشتم روی جای تیر .
دستمو برداشتم و نگاه کردم خونی بود یه قدم رفتم عقب و یه درخت رو نگه داشتم .
÷یه لطف بهت کردم فقط به خاطر اِما نگفتم ۶ نفر بهت تجاوز کنن .
÷الان یه کادو خوبی برای کوک .
تفنگشو گرفت طرفم و یه بار دیگه شلیک کرد .
÷اینم به خاطر اینکه موقعی که میخواستم به اما برسم سد راهم شده بودی .
بعدم سوار ماشین شد ، دستمو گذاشتم روی زخمم .
رفتن ماشین رو نگاه میکردم .
دردم زیاد بود .
+انگار واقعا دارم میمیرم .
باورم نمیشد توی این یه هفته چقدر اتفاق افتاده بود .
متنفر شدم ، عاشق شدم ، تهشم مردم .
دردم زیاد تر شده بود و
سیاهی.......
پایان
(پایان خوبی بود؟)
۴.۸k
۱۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.