زندگی پر معنا
#زندگی_پر_معنا
P32
=[با سرعت برق دویدم تا به طبقه ی بالا برسم. در اتاق رو باز کردم و با صحنه ی خیلی بدی مواجه شدم... دیدم که جوهیون گردن ا.ت رو گرفته و درحال خفه کردنشه]
=:دختره ی عوضی داری چیکار میکنی(عربده)
! :د... دا... داداش (ترس و استرس)
+:[سرفه]
=:ا.ت حالت خوبه؟ (نگران)
+:م.. من.. خوبم(بی حال)
=:جوهیون از اتاق برو بیرون(سرد.. جدی)
! :وا مگه چیکار کردم اخه.. (گریه)
=:ببند دهنتو(داد)
%:چی شده پسرم...(نگران)
=:هیچی...
%:حتما یچیزی هست دیگه بگو...
=:نه مامان جان مشکلی نیست.....
%:باشه..
ادامه دارد...
P32
=[با سرعت برق دویدم تا به طبقه ی بالا برسم. در اتاق رو باز کردم و با صحنه ی خیلی بدی مواجه شدم... دیدم که جوهیون گردن ا.ت رو گرفته و درحال خفه کردنشه]
=:دختره ی عوضی داری چیکار میکنی(عربده)
! :د... دا... داداش (ترس و استرس)
+:[سرفه]
=:ا.ت حالت خوبه؟ (نگران)
+:م.. من.. خوبم(بی حال)
=:جوهیون از اتاق برو بیرون(سرد.. جدی)
! :وا مگه چیکار کردم اخه.. (گریه)
=:ببند دهنتو(داد)
%:چی شده پسرم...(نگران)
=:هیچی...
%:حتما یچیزی هست دیگه بگو...
=:نه مامان جان مشکلی نیست.....
%:باشه..
ادامه دارد...
۳.۸k
۲۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.