عشق به فرشته
پارت ۱۸
زئوس :الان کجاست دختر جون
ات :اون اون بیرون پشت در
آتنا:چطور اوردیش
ات :روح بال های طلام و بهش دادم
زئوس:چ چی چیکار کردی بچه
ات :دوسش داشتم .
آتنا:باشه پس یه امتحان برای عشق میکنم ببینم واقعا عاشقته یانه فقط یکم درد داره
ات :ب باشه مادر جون
زئوس:بیارید اش تو
دالگون .
فرشته عاشق ما توسط پدربزرگ سخت گیرش به بند کشیده شد .
و پسرک ما وقتی وارد تالار شد با دیدن دخترک اش شک زده شد و با عصبانیت زیاد
به سمت اون دوید ولی توسط چیزی گرفته شد
حال .
ات :کوکی (گریه از درد قدرت پدر بزرگش
کوک :اتتتتتتت اتتت (داد
کوک با دست و پازدن و التماس و اشک ریختن دل آتنا رو برد
آتنا:زئوس عزیزم (آروم
زئوس :بله عزیزم
آتنا:اون عشق واقعی رو داره اون عشقی که وقتی منو دیدی داشتی
زئوس:عه
آتنا:آره ولش کن
زئوس:خب ات
قدرت شو که داشت باهاش ات و شکنجه میداد از بین برد ، کوک هم با شتاب به سمت ات رفت .
کوک :.....
شرط ۱۵ لایک فالو
زئوس :الان کجاست دختر جون
ات :اون اون بیرون پشت در
آتنا:چطور اوردیش
ات :روح بال های طلام و بهش دادم
زئوس:چ چی چیکار کردی بچه
ات :دوسش داشتم .
آتنا:باشه پس یه امتحان برای عشق میکنم ببینم واقعا عاشقته یانه فقط یکم درد داره
ات :ب باشه مادر جون
زئوس:بیارید اش تو
دالگون .
فرشته عاشق ما توسط پدربزرگ سخت گیرش به بند کشیده شد .
و پسرک ما وقتی وارد تالار شد با دیدن دخترک اش شک زده شد و با عصبانیت زیاد
به سمت اون دوید ولی توسط چیزی گرفته شد
حال .
ات :کوکی (گریه از درد قدرت پدر بزرگش
کوک :اتتتتتتت اتتت (داد
کوک با دست و پازدن و التماس و اشک ریختن دل آتنا رو برد
آتنا:زئوس عزیزم (آروم
زئوس :بله عزیزم
آتنا:اون عشق واقعی رو داره اون عشقی که وقتی منو دیدی داشتی
زئوس:عه
آتنا:آره ولش کن
زئوس:خب ات
قدرت شو که داشت باهاش ات و شکنجه میداد از بین برد ، کوک هم با شتاب به سمت ات رفت .
کوک :.....
شرط ۱۵ لایک فالو
۴.۰k
۱۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.