♡عشق خشن من♡
♡عشق خشن من♡
P2
(علامت رئیس ات ×)
×امروز چند تا مافیا میان اینجا تا یک جلسه مخفی برگزار کنن جیکت در بیاد کشتنت فهمیدی؟
+بله رئیس
چی؟ مافیا؟ پس تمام اون شبایی که فکر میکردم یکی دنباله مافیاها بودن!ته ات بیخیال خیالاتی شدی
×ساعت 6 اون ها میان پس تو ساعت 5:30 اینجا باش وگرنه اخراج میشی خانوم ات
+چشم رئیس *رفت
ویو راوی
رئیس ات به ام یه لباس داد تا موقع اومدن اونا بپوشتش
ات هم به خونه رفت و یه دوش ۱۵ مینی گرفت و خوابید تا ساعت 5
ویو ساعت 5
ات از خواب بیدار شد لباسایی که رئیسش بهش داده بود رو پوشید و راه افتاد طرف کافه
ویو ساعت 5:45
+هه...سلا...هه... سلام رئیس(نفس نفس زدن)
×دیر کردی خانوم ات(کنایه و طعنه)
+ببخشید رئیس میشه برم سر کا... *حرفش با اومدن یه مرد جذاب و قد بلند با لباسای شیک و مارک نصفه موند*(مَرده تهیونگِ هااا)
ویو ات
واوو این مرتیکه جذاب اسکل خرسی نگا کن(مدل ابراز علاقه ی من به آیدل مورد علاقه ام😂)
اومو به این چی میگن؟ عشق در نگاه اول یا ...
×ااااتتت(داد بلند)
+رئیس گوشم کر شد
×تو گوشت کر بود سه ساعته دارم صدات میکنم
+ببخشید، بله چیزی شده
×این رو(یه سینی که توش ویسکی ها و الکل های درصد بالا بود رو دست ات داد)ببر پیششون
+چشم
ویو راوی
ات رفت تا سینی رو بزاره رو میزشون و برگرده که با حرفی که تهیونگ زد نفس کشیدن یادش رفت
-....
P2
(علامت رئیس ات ×)
×امروز چند تا مافیا میان اینجا تا یک جلسه مخفی برگزار کنن جیکت در بیاد کشتنت فهمیدی؟
+بله رئیس
چی؟ مافیا؟ پس تمام اون شبایی که فکر میکردم یکی دنباله مافیاها بودن!ته ات بیخیال خیالاتی شدی
×ساعت 6 اون ها میان پس تو ساعت 5:30 اینجا باش وگرنه اخراج میشی خانوم ات
+چشم رئیس *رفت
ویو راوی
رئیس ات به ام یه لباس داد تا موقع اومدن اونا بپوشتش
ات هم به خونه رفت و یه دوش ۱۵ مینی گرفت و خوابید تا ساعت 5
ویو ساعت 5
ات از خواب بیدار شد لباسایی که رئیسش بهش داده بود رو پوشید و راه افتاد طرف کافه
ویو ساعت 5:45
+هه...سلا...هه... سلام رئیس(نفس نفس زدن)
×دیر کردی خانوم ات(کنایه و طعنه)
+ببخشید رئیس میشه برم سر کا... *حرفش با اومدن یه مرد جذاب و قد بلند با لباسای شیک و مارک نصفه موند*(مَرده تهیونگِ هااا)
ویو ات
واوو این مرتیکه جذاب اسکل خرسی نگا کن(مدل ابراز علاقه ی من به آیدل مورد علاقه ام😂)
اومو به این چی میگن؟ عشق در نگاه اول یا ...
×ااااتتت(داد بلند)
+رئیس گوشم کر شد
×تو گوشت کر بود سه ساعته دارم صدات میکنم
+ببخشید، بله چیزی شده
×این رو(یه سینی که توش ویسکی ها و الکل های درصد بالا بود رو دست ات داد)ببر پیششون
+چشم
ویو راوی
ات رفت تا سینی رو بزاره رو میزشون و برگرده که با حرفی که تهیونگ زد نفس کشیدن یادش رفت
-....
۹۲۹
۰۹ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.