پارت ۱۴
جولیا گفت:
×ا/ت بیا بریم بار
+اوکی بریم خیلی وقفقته نرفتیم
×هورا من یه بار خیلی خوب اینجا میشناسم بیا بریم اونجا
+اوکی
(رفتن بارر)
نشستیم رو یه صندلی که گارسون اومد(گارسون با#)
# چی میل دارین
+من یه آبمیوه میخورم
×وا یعنی نمیخوای مست کنیم بابا یه شبه کلا
+نوچ تو بخور
×باشه پس منم همون همیشگی
# حتما
نوشیدنی هامونو آوردن و ما هم داشتیم میخوردیم که یکدفعه یه مردِ مست اومد جلو میزمون(مرده با ●)
●اوه چه خانومای جذابی یه امشبو به من حال میدین
اینورا شدم دیدم جولی انقدر خورده بیهوش شده گفت
+مزاحم نشو برو
●نه دیگه من تازه دیدمت چرا برم خوشگله بیا دیگه یه شبه کلا
+گفتم برو(بلند)
همون موقع همه چشمشون اومد رو ما که مرده اومد گفت
●چیه خب زنمه عشقم بیا بریم
و منو داشت میشوند تا ببره سمت پله های بالا
+ای کمک کنید تروخدا به خدا من هیچ نسبتی باهاش ندارم لطفا کمک کنید(گریه)
داشت میشوند بالا دیگه کاری از دستم بر نمیومد فقط بلند گریه میکردم که یکدفعه یکی از پشت منو کشوند سمته خودش. اونوری شدم دیدم تهیونگه
×ا/ت بیا بریم بار
+اوکی بریم خیلی وقفقته نرفتیم
×هورا من یه بار خیلی خوب اینجا میشناسم بیا بریم اونجا
+اوکی
(رفتن بارر)
نشستیم رو یه صندلی که گارسون اومد(گارسون با#)
# چی میل دارین
+من یه آبمیوه میخورم
×وا یعنی نمیخوای مست کنیم بابا یه شبه کلا
+نوچ تو بخور
×باشه پس منم همون همیشگی
# حتما
نوشیدنی هامونو آوردن و ما هم داشتیم میخوردیم که یکدفعه یه مردِ مست اومد جلو میزمون(مرده با ●)
●اوه چه خانومای جذابی یه امشبو به من حال میدین
اینورا شدم دیدم جولی انقدر خورده بیهوش شده گفت
+مزاحم نشو برو
●نه دیگه من تازه دیدمت چرا برم خوشگله بیا دیگه یه شبه کلا
+گفتم برو(بلند)
همون موقع همه چشمشون اومد رو ما که مرده اومد گفت
●چیه خب زنمه عشقم بیا بریم
و منو داشت میشوند تا ببره سمت پله های بالا
+ای کمک کنید تروخدا به خدا من هیچ نسبتی باهاش ندارم لطفا کمک کنید(گریه)
داشت میشوند بالا دیگه کاری از دستم بر نمیومد فقط بلند گریه میکردم که یکدفعه یکی از پشت منو کشوند سمته خودش. اونوری شدم دیدم تهیونگه
۳.۵k
۳۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.