پارت ۴۴ ازدواج اجباری

پارت ۴۴ ازدواج اجباری

ویو ا/ت

رفتم شوگا رو بیدار کردم و بهش گفتم خالم میاد
و بهش گفتم بره حمام رفت حمام و امد لباس پوشید و بهش گفتم‍................


ویو شوگا

ا/ت بیدارم کرد و بهم گفت خالش قرار بیاد و بهم گفت برم حمام منم رفتم لباس پوشیدم که بهم گفت امروز نوبت آرایشگاه داره و برسونمش منم گفتم باشه


ادمینتون: ا/ت لباس پوشید یه میکاپ کرد ( عکس میزارم ) و شوگا رسوندش آرایشگاه

( علامت آرایشگر ∆ )
( آرایشگر های دیگه رو با ∆ ۱ . ∆ 2 نشون میدم)


_ سلام
∆1. سلام خانم مین خوش امدین
_ مرسی
∆1. فقط نوبت ناخن و مو داشتین
_ اره
∆۱. خوب اول ناخن رو انجام میدم و بعد موهاتونو
_ ممنون
∆1. خوب طرح ناخن دارین یا نه
_ چرا این طرح رو میخوام ( عکس نشون داد )
∆۱. بله حتما
_ تشکر
.........
........
........
‌.......
........

∆۱. تموم شد
_ مرسی واقعا خیلی قشنگ شد
∆۱. وظیفه بود
∆۲. سلام خانم ا/ت
_ سلام
∆۲. فقط رنگ مو داشتین یا کوتاهی هم داشتین
_ هر دو
∆۲. بله حتماً
_ ممنون اینم مدل ( عکس نشون داد )
∆ ۲ حتما
.......
......
......
......
......
.......
.......

∆۲. تموم شد
_ مرسی
∆۲ خواهش
_ چقدر میشه
∆۲. قابل نداره
_ نه مرسی
∆2. 1 میلیون ناخن و موهاتو 3 میلیون
_ بله بفرمایید اینم کارت

ادمینتون: کار ا/ت تموم شد و ا/ت زنگ زد به شوگا شوگا امد دنبالش‍....................

× سلام
_ سلام
× چقدر قشنگ شدی
_ مرسی
× میترسم تنها بری بیرون بدزدنت
_ مسخره.خنده‌.


ویو ا/ت

رفتیم خونه ساعت 4 بود من رفتم یه دست لباس خیلی خوشگل در آوردم و برای شب آماده کردم
که انایتا زنگ زد و گفت‍....................


شرط پارت بعد

30:« لایک ❤️