پارت آخر (۳)
نامی رفت از در نگاه کرد
ویو نامی
ا/ت برو زیر میز
کمی نگذشت که با چاقو به شیشه میکشید
اون به زور اومد تو
ویو ا/ت
ترسیده بودم و دویدم تو دست شویی
صدای داد اومد و بعدش صدای پلیس
از ترس من بی هوش شدم
ویو جین
رفتم دیدم ا/ت حالش بده و بیهوشه بردمش دکتر
دکتر: حال همسرتون و نی نی شون خوبه
اما ایشون سکته کردن ولی الان خوبن
فقط دچار مشکل قلبی شدید میشن در آینده ممکنه متاسفانه فوت کنن
نامی: چ چی؟
باشه مرسی
و رفت پیش ا/ت
سلام قشنگم
ا/ت : سلام
میدونی من مشک….
نامی: هیسسسسس
میدونم
پرش زمانی
نی نی شون به دنیا اومد و الان پنج ماهشه
ا/ت:نامی بیا بریم بیرون
نامی: باشه بیبی
نزدیک ساحل بودن
ا/ت: نامی قول میدی بچمون بدون من بزرگ نکنی؟
نامی؛ هیششش امکان نداره این اتفاق بیفته
ا/ت: اما
نامی: حرف نزن
رسیدن ساحل و نامی گفت
فرشته من بدون تو من زنده نمی مونم دیگه از این حرفا نزن
ا/ت باشه
ویو ا/ت
یواش یواش چشمام بسته شد و دنیای شادم به یک دنیا تیره تبدیل شد…
پایان :)
ویو نامی
ا/ت برو زیر میز
کمی نگذشت که با چاقو به شیشه میکشید
اون به زور اومد تو
ویو ا/ت
ترسیده بودم و دویدم تو دست شویی
صدای داد اومد و بعدش صدای پلیس
از ترس من بی هوش شدم
ویو جین
رفتم دیدم ا/ت حالش بده و بیهوشه بردمش دکتر
دکتر: حال همسرتون و نی نی شون خوبه
اما ایشون سکته کردن ولی الان خوبن
فقط دچار مشکل قلبی شدید میشن در آینده ممکنه متاسفانه فوت کنن
نامی: چ چی؟
باشه مرسی
و رفت پیش ا/ت
سلام قشنگم
ا/ت : سلام
میدونی من مشک….
نامی: هیسسسسس
میدونم
پرش زمانی
نی نی شون به دنیا اومد و الان پنج ماهشه
ا/ت:نامی بیا بریم بیرون
نامی: باشه بیبی
نزدیک ساحل بودن
ا/ت: نامی قول میدی بچمون بدون من بزرگ نکنی؟
نامی؛ هیششش امکان نداره این اتفاق بیفته
ا/ت: اما
نامی: حرف نزن
رسیدن ساحل و نامی گفت
فرشته من بدون تو من زنده نمی مونم دیگه از این حرفا نزن
ا/ت باشه
ویو ا/ت
یواش یواش چشمام بسته شد و دنیای شادم به یک دنیا تیره تبدیل شد…
پایان :)
۳۶.۵k
۲۲ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.