-متاسفم ژنرال...
-متاسفم ژنرال...
این دفعه منم که دوستت ندارم.
-دروغ گفتن و هم یاد گرفتی اوژنی؟
-دروغ نگفتم.
-پس به چشمهام نگاه کن و بگو دوستم نداری.
-لعنتی، بهم بگو دوستم نداری.
-تنهام بذار ژنرال...
بذار خودم و بدون تو بسازم.
این دفعه منم که دوستت ندارم.
-دروغ گفتن و هم یاد گرفتی اوژنی؟
-دروغ نگفتم.
-پس به چشمهام نگاه کن و بگو دوستم نداری.
-لعنتی، بهم بگو دوستم نداری.
-تنهام بذار ژنرال...
بذار خودم و بدون تو بسازم.
۷۸۳
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.