سناریودرخواستی
#سناریودرخواستی
وقتی شاهزاده اس و کنار دریا یه موجود عجیب میبینه...
نامجون:
اخرشب نزدیک بود...
از پنجره باد سوزناک و سردی که منشا اون دریا بود میومد..
از روی تخت سفید و نرمش بلند شد و به سمت پنجره رفت تا اونو ببنده نگاهی به بیرون انداخت ...چشمش به موجود عجیبی افتاد...چیزی رو که میدید باور نمیکرد
به سرعت از پنجره فاصله گرفت و از قصر خارج شد.
با قدم های بلند به سمت اون موجود میرفت ...شبیه به پری دریایی بود روی سخره ای نشسته و درحال نوازش موهاش بود.
جلوتر رفت ...تا جایی که صدای جیغ پری مانعش شد، بهت زده به طرفش دوید
نامی: صبر کن... من بهت اسیب نمیزنم
نگاه کوتاهی به نامجون انداخت و داخل اب پرید
***
سوکجین:
بعد از طی کردن مایل ها برای اینکه کمی استراحت کنی به ساحل رفته بودی همه چی اروم بود... انسان ها معمولا شب ها به ساحل نمیومدن پس کاملا روی شن ریلکس کردی
ناگهانی دستی روی شونت نشست
جین: ببخشید خانوم؟ من راه قصر رو گم کردم کمکم میکـ...
یه مرد با لباس های عجیب و صورتی جذاب با تعجب بهت خیره شده بود
جین: تو دیگه چی هستی؟
ات: پری دریایی...هی اروم باش من ادم نمیخورم...ادما بد مزن!
دقیقا تو همون لحظه پاهاش سست شد و از حال رفت
وقتی شاهزاده اس و کنار دریا یه موجود عجیب میبینه...
نامجون:
اخرشب نزدیک بود...
از پنجره باد سوزناک و سردی که منشا اون دریا بود میومد..
از روی تخت سفید و نرمش بلند شد و به سمت پنجره رفت تا اونو ببنده نگاهی به بیرون انداخت ...چشمش به موجود عجیبی افتاد...چیزی رو که میدید باور نمیکرد
به سرعت از پنجره فاصله گرفت و از قصر خارج شد.
با قدم های بلند به سمت اون موجود میرفت ...شبیه به پری دریایی بود روی سخره ای نشسته و درحال نوازش موهاش بود.
جلوتر رفت ...تا جایی که صدای جیغ پری مانعش شد، بهت زده به طرفش دوید
نامی: صبر کن... من بهت اسیب نمیزنم
نگاه کوتاهی به نامجون انداخت و داخل اب پرید
***
سوکجین:
بعد از طی کردن مایل ها برای اینکه کمی استراحت کنی به ساحل رفته بودی همه چی اروم بود... انسان ها معمولا شب ها به ساحل نمیومدن پس کاملا روی شن ریلکس کردی
ناگهانی دستی روی شونت نشست
جین: ببخشید خانوم؟ من راه قصر رو گم کردم کمکم میکـ...
یه مرد با لباس های عجیب و صورتی جذاب با تعجب بهت خیره شده بود
جین: تو دیگه چی هستی؟
ات: پری دریایی...هی اروم باش من ادم نمیخورم...ادما بد مزن!
دقیقا تو همون لحظه پاهاش سست شد و از حال رفت
۱۰.۶k
۱۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.