My idol is a part of me

My idol is a part of me
Part 20
آیدل من بخشی از وجودم
آت :یادته همون طوری که بهت گفت این تویی که زانو میزنی و این منم که دستور میدم
لینو :آت ببین من می‌دونم خیلی
آت :خفه شو (داد)
آت :کنجکاو نیستم بدونم حالا هم از اینجا گمشو بیرون برو لینو دیگه نمی‌خوام در موردت بدونم برو لینو برو
لینو :آت من
آت :فقط برو لینو من نمیخوام بدونم
همه ساکت بودن هیچکس جرعت حرف زدن نداشت مخصوصا کسی که قدرت به اون زیادی داشت آت بیرون رفت تا تنها باشه نفس عمیقی کشید و به سمت پشت بوم مدرسه رفت تا کمی خلوت کنه و آروم باشه آت ساکت بود و اصلا سرو صدایی از خودش تولید نمی‌کرد نگاهی به بیرون کرد که یهو گرمی وسط پاهاش رو دید و گفت
آت :اوه شت اوففففف
آت به بادیادگار گفت تا بیان دنبالش و تا اون موقع منتظر اونا بود تا از در پشتی بیرون بره آت حرفی نداشت بزنه حالش خوب نبود و حالت بد بود
اگر دیدی خبری ازم نیست یعنی مسدود شدم و اینجا ادامه میدم
آیدی:@yuibfgvdswdfhvjt1234566789