p18
ا.ت ویو
به بدنم کش و قص دادم و چشمامو باز کردم، ساعت ۲ بود ..
جونگکوک رو کاناپه کناری خواب بود .... بلند شدم و به سمت آشپزخونه رفتم .
اجوما داشت آشپزی میکرد
اجوما: اوه دخترم بیدار شدی ؟؟(نه روحشه 😑)
- بله... واو چ بویی راه انداختی چی داریم غذا
اجوما: قرمه سبزی (جدیدا اضافه شده به غذاهای کره دیگه😶)
- هوممم
اجوما: اقا رو صدا کن بیان ناهار
- چشم
رفتم و یک بالشت برداشتم و زدم تو صورت کوک که پرید
+ کی مرده کی زنده شد ؟(استرسی)
- جررر بیا ناهار
داشتم میرفتم که یک بالشت پشت سرم زد
طرفش دوییدم
- خودت خواستی
بالشت و برداشتم و میزدیم همو که من افتادم رو مبل و جونگکوک رومن و لبامون بهم خورد (فیلم هندی و کره ای قاطی شد)
اجوما از تو آشپز خونه : اومدین ؟؟ غذا سرد شد .
جونگکوک و پس زدم و مثل جت رفتم تو آشپز خونه و آب خوردم ... نفس میزدم.. پشت ،یز نشستم و جونگکوک بعد چند دقیقه اومد ...
+ بعد از ظهر جایی باید بریم .. حاضر شی
- وات ؟؟ کجا ؟؟
+ بریم متوجه میشی
- امم میخواستم بگم الان که چیزه..... من میرم خونمون بابت این چند روز هم ممنون
+ نه فعلا.. شب باید یچیزی و بت بگم خب ؟؟ امشب و بمون
- اها اوکی ...
بعد غذا یکم به اجوما کمک کردم و ظرفارو جمع کردم
اجوما: دخترم این دمنوش و ببر به اتاق آقا..
- آره اتفاقا دارم میرم بالا بدید ببرم ...
دمنوش و گرفتم و رفتم دم اتاق ک میخواستم در بزنم صحنه کیس چند دقیقه پیش اومد تو ذهنم ..... وای ا.ت اون یک سوء تفاهم بود .... درو زدم و رفتم داخل داشت لباس عوض میکرد
- وایی میرم بیرون
دستمو رو صورتم گرفتم امااز لای انگشتام میدیدم واو چ سیکس پکایی داشتتت
+ عب نداره ..
دمنوش و گذاشتم و رفتم بیرون
رفتم اتاقم و پشت در تکیه دادم ..
رفتم داخل حموم ...
جونگکوک ویو......
بچه ها ببخشید دیر شد دندونم و عصب کشی کردم و خیلی درد دارم اماشرایط و برسونید میزارم
لایک: ۱۰
کامنت : ۶
به بدنم کش و قص دادم و چشمامو باز کردم، ساعت ۲ بود ..
جونگکوک رو کاناپه کناری خواب بود .... بلند شدم و به سمت آشپزخونه رفتم .
اجوما داشت آشپزی میکرد
اجوما: اوه دخترم بیدار شدی ؟؟(نه روحشه 😑)
- بله... واو چ بویی راه انداختی چی داریم غذا
اجوما: قرمه سبزی (جدیدا اضافه شده به غذاهای کره دیگه😶)
- هوممم
اجوما: اقا رو صدا کن بیان ناهار
- چشم
رفتم و یک بالشت برداشتم و زدم تو صورت کوک که پرید
+ کی مرده کی زنده شد ؟(استرسی)
- جررر بیا ناهار
داشتم میرفتم که یک بالشت پشت سرم زد
طرفش دوییدم
- خودت خواستی
بالشت و برداشتم و میزدیم همو که من افتادم رو مبل و جونگکوک رومن و لبامون بهم خورد (فیلم هندی و کره ای قاطی شد)
اجوما از تو آشپز خونه : اومدین ؟؟ غذا سرد شد .
جونگکوک و پس زدم و مثل جت رفتم تو آشپز خونه و آب خوردم ... نفس میزدم.. پشت ،یز نشستم و جونگکوک بعد چند دقیقه اومد ...
+ بعد از ظهر جایی باید بریم .. حاضر شی
- وات ؟؟ کجا ؟؟
+ بریم متوجه میشی
- امم میخواستم بگم الان که چیزه..... من میرم خونمون بابت این چند روز هم ممنون
+ نه فعلا.. شب باید یچیزی و بت بگم خب ؟؟ امشب و بمون
- اها اوکی ...
بعد غذا یکم به اجوما کمک کردم و ظرفارو جمع کردم
اجوما: دخترم این دمنوش و ببر به اتاق آقا..
- آره اتفاقا دارم میرم بالا بدید ببرم ...
دمنوش و گرفتم و رفتم دم اتاق ک میخواستم در بزنم صحنه کیس چند دقیقه پیش اومد تو ذهنم ..... وای ا.ت اون یک سوء تفاهم بود .... درو زدم و رفتم داخل داشت لباس عوض میکرد
- وایی میرم بیرون
دستمو رو صورتم گرفتم امااز لای انگشتام میدیدم واو چ سیکس پکایی داشتتت
+ عب نداره ..
دمنوش و گذاشتم و رفتم بیرون
رفتم اتاقم و پشت در تکیه دادم ..
رفتم داخل حموم ...
جونگکوک ویو......
بچه ها ببخشید دیر شد دندونم و عصب کشی کردم و خیلی درد دارم اماشرایط و برسونید میزارم
لایک: ۱۰
کامنت : ۶
۱۰.۸k
۰۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.