دختر احاره ای🕸🖤

دختر احاره ای🕸🖤
𝐩𝐚𝐫 ¹⁰
𝒓𝒆𝒏𝒕 𝒈𝒊𝒓𝒍🕸🖤

جنی: ها..؟ چی؟

تهیونگ: با تو..

جنی وسط حرفش پرید: باشه باشه فقط بریم😳

تهیونگ خندید : از من خجالت میکشی؟😅

جنی : چی.. نه نه اصلا چرا خجالت بکشم

تهیونگ : اوهوم.. راست میگی😏

جنی: واقعا میگم🤥

تهیونگ به جنی نگاه کرد..

جنی: وای..

تهیونگ : باز خجالت کشیدی 😆😅

جنی: نه اینبار..

تهیونگ: پس دفعه قبل خجالت کشیده بودی..

جنی: نه جلوتو نگاه کن😑

یه ماشین داشت می‌خورد بهشون که تهیونگ سریع کج کرد

تهیونگ : وای ببخشید حواسم نبود🤭☺️

جنی خندید

تهیونگ خجالت کشید سرشو انداخت پایین

جنی : الان خجالت کشیدی😅

تهیونگ : نه 😳🤥

جنی : آره تو راست میگی..🤭

تهیونگ: نخیر خجالت نکشیدم🙊

جنی بیشتر خندید: سرتو بگیر بالا.. باشه خجالت نکشیدی😂

تهیونگ سرشو برد بالا و گلوش رو صاف کرد

تهیونگ: چیزه.. سرمو انداختم پایین چون گردنم خسته شده بود🤥 خب بریم..

[(10دقیقه بعد)]

رفتن شهر بازی

کلی خوش گذروندن و کلی عکس گرفتن

شب که شد بستنی گرفتن و قدم میزدن

جنی : بخاطر امروز ممنونم.. خیلی بهم خوش گذشت‌

تهیونگ: منم ممنونم.. گفتم که با تو بهم خوش میگذره

جنی : اها.. یادم رفته بود🥴

تهیونگ: بریم سوجو بخوریم؟

جنی : نمیدونم.. بریم؟😁

تهیونگ : بریییییم