جیمین و تهیونگ🍓💓💖
وقتی ته نامه ی احساسیش به جیمین رو خوند و گریه اش گرفت💔
🐯: جيمين، سلام
نامه ی صادقانه ای كه برات مينويسم باعث خجالت کشیدنم میشه، ولی سعی ميكنم ادامه بدم لطفا درک كن. از زمان روزهای كارآموزی، بدون هيچ راهنمايی اومديم سئول، بيدار ميشديم، يونيفرم هامون رو ميپوشيديم و به يه مدرسه ميرفتيم. باهم غذا ميخورديم، تمرين ميكرديم و به خوابگاه برميگشتيم. شبا با هم حرف ميزديم. الان بعد از 6 سال، تو عزیزترین دوستمی. قبل از دبيو یه بار خيلی نگران بودی، همون موقع من با كمپانی ملاقات داشتم. اونا ازم پرسيدن نظرم درباره اينكه جيمين تو گروه باشه چيه. من با دقت فكر كردم و گفتم تو در هر شرايط كنارم بودی، تنها كسی كه باهام خنديد و گريه كرد. گفتم دوست دارم كه دوست خوبی مثل تو به عنوان هم گروهيم باهام دبيو كنه. وقتی اينو گفتم حس خيلی خوبی بهم دست داد و خيلی خوشحالم كه تونستم باهات دبيو كنم. همه خاطرات خوبمون خوشحالم کرد و ببخشيد كه من همیشه پایان ناخوشی دارم. وقتی ميرفتم حموم تا گريه كنم، توام باهام گريه ميكردی، ميومدی منو ببينی و باهام ميخنديدی. تو مراقبمی و هميشه به فكرمی. تو به خاطر من سخت تلاش ميكنی و دركم ميكنی. تو به نگرانی هايی كه دارم گوش ميكنی و منو با وجود ايرادهايی كه دارم دوست داری. بيا تو جاده خوشبختی قدم بزنيم. دوستت دارم رفيق.
🐣: من نمیدونم بقیه ممکنه چی فکر کنن. اونایی که دارن تماشا میکنن ممکنه فکر کنن که من همیشه مراقب و به فکرشم ولی اون نه. ولی درواقع من ازش خیلی زیاد یاد میگیرم. باعث میشه حس خوبی پیدا کنم و اغلب قلبم رو تحت تاثیر قرار میده. اون زمانه که خدا رو شکر میکنم تهیونگ دوست منه. واسه همین میخوام ازش تشکر کنم. گریه نکن~🙂💕
🐯: جيمين، سلام
نامه ی صادقانه ای كه برات مينويسم باعث خجالت کشیدنم میشه، ولی سعی ميكنم ادامه بدم لطفا درک كن. از زمان روزهای كارآموزی، بدون هيچ راهنمايی اومديم سئول، بيدار ميشديم، يونيفرم هامون رو ميپوشيديم و به يه مدرسه ميرفتيم. باهم غذا ميخورديم، تمرين ميكرديم و به خوابگاه برميگشتيم. شبا با هم حرف ميزديم. الان بعد از 6 سال، تو عزیزترین دوستمی. قبل از دبيو یه بار خيلی نگران بودی، همون موقع من با كمپانی ملاقات داشتم. اونا ازم پرسيدن نظرم درباره اينكه جيمين تو گروه باشه چيه. من با دقت فكر كردم و گفتم تو در هر شرايط كنارم بودی، تنها كسی كه باهام خنديد و گريه كرد. گفتم دوست دارم كه دوست خوبی مثل تو به عنوان هم گروهيم باهام دبيو كنه. وقتی اينو گفتم حس خيلی خوبی بهم دست داد و خيلی خوشحالم كه تونستم باهات دبيو كنم. همه خاطرات خوبمون خوشحالم کرد و ببخشيد كه من همیشه پایان ناخوشی دارم. وقتی ميرفتم حموم تا گريه كنم، توام باهام گريه ميكردی، ميومدی منو ببينی و باهام ميخنديدی. تو مراقبمی و هميشه به فكرمی. تو به خاطر من سخت تلاش ميكنی و دركم ميكنی. تو به نگرانی هايی كه دارم گوش ميكنی و منو با وجود ايرادهايی كه دارم دوست داری. بيا تو جاده خوشبختی قدم بزنيم. دوستت دارم رفيق.
🐣: من نمیدونم بقیه ممکنه چی فکر کنن. اونایی که دارن تماشا میکنن ممکنه فکر کنن که من همیشه مراقب و به فکرشم ولی اون نه. ولی درواقع من ازش خیلی زیاد یاد میگیرم. باعث میشه حس خوبی پیدا کنم و اغلب قلبم رو تحت تاثیر قرار میده. اون زمانه که خدا رو شکر میکنم تهیونگ دوست منه. واسه همین میخوام ازش تشکر کنم. گریه نکن~🙂💕
۵.۶k
۱۰ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.