من از تو بدم میاد p:5
تهیونگ: ا/ت .... ا/ت خوبییی؟
تهیونگ: جونگکوک بیا بالا بدوو ( داد )
جونگکوک: ا/ت چیه چیشده ؟
م ا/ت : واای بچم دخترم...( گریه )
ا/ت : سر...سرم
........................
میرن به بیمارستان
دکتر : باز چیشده ؟ هنوز نرفته برگشتید ( خنده
جونگکوک: دکتر( جدی)
بعد از بستری کردن ا/ت
تهیونگ: دکتر چرا نمگین چیشده ؟
دکتر: ببینید ا/ت شک عصبی بهش وارد میشه بهتر هر چی میخواد بهش بدید ( منحرف نباشید)
جونگکوک: میتونیم ببریمش؟
دکتر : اره مراقبش باشید مخصوصا شما ( رو به تهیونگ)
.........
پرشزمان به ساعت ۶ بعد ازظهر
( تهیونگ پیش ا/ت و جونگکوک وایساده)
ا/ت: داداش بریم بیرون ؟
جونگکوک: کجا؟
ا/ت: پارک
جونگکوک: با ته ته برو
ویو ا/ت :
به داداشم گفتیم بریم بیرون گفت با تهیونگ برم
حوصله جروبحث نداشتم به تهیونگ گفتم اونم قبول کرد
تهیونگ: حاضری؟
ا/ت: اره بریم
جونگکوک: مراقبش باش لطفا ( آروم به تهیونگ میگه)
تهیونگ : قول میدم
.................
میرن پارک
ا/ت : تهیونگ برم سرسره بازی؟ ( کیوت)
تهیونگ: چی تهیونگم ؟ مهربون شدی ؟(خنده)
ا/ت: عاااا برم ؟ لطفااااا
تهیونگ: برو مراقبخودت باشی ولی
ا/ت: وااای ( سریع میره )
ویو تهیونگ: ا/ت یه سال از من کوچکتره ولی انقد کیوت گفت دلم نمیومد بگم نره نسشته بود روی سرسره آبی رنگ پاکت سیگار رو درآوردم یه نخ کشیدم که ا/ت اومد
ا/ت : تهیونگ تو سیگار میکشی؟
تهیونگ: بعضی وقتا بیشتر که عصبانیم
ا/ت: عا آبان عصبانی؟( ناراحت)
تهیونگ: نه نه وقتی داشتم نگات میکردم لذت بردم گفتم یه نخ بکشم
ا/ت: عاا
تهیونگ: چیزینمیخوای برات بگیرم
ا/ت : نه میگم
تهیونگ: بله
ا/ت : میدی منم بکشم ؟ ( کیوت )
تهیونگ: هاا چی برو ببینم دختر کوچولو
ا/ت: یه پک چی؟ لطفااااا
تهیونگ: واردی هاااا
ا/ت: تهیونگ نمیدی قهرمم(کیوت)
تهیونگ بریم خونه کارت دارم (خنده شیطانی)
ا/ت: عا بریم سینماا
تهیونگ: بریم
...................
بعد از سینما
تهیونگ: ا/ت بریم خونه من
ا/ت : مگه تو خونه داری ؟
تهیونگ: اومم
ا/ت : بریم اول قرصامو بیاریم
تهیونگ: بریم
..............
میرن قرصای ا/ت رو میارن و میرن
تهیونگ: ساعت چنده ؟
ا/ت: ۱۲
تهیونگ: خوابت نمیاد ؟
ا/ت: نه چرا
تهیونگ: هیچی همین چوری
ا/ت میاد میشینه کنار تهیونگ
ا/ت : اذیت نیستی ؟
تهیونگ: نه خیلیم راحتم
ا/ت : نگای تهیونگ میکنه و کیوت میخنده
ویو تهیونگ:
نگام کردو خندید یه لحظه قلبم رفت نتونستم تحمل کنم لباشو گذاشتم روی لبام
اول بهم زد لبشو گاز کردم باهام همکاری کرد از ازم جدا شد
تهیونگ: نمیدونستم انقدر خوشمزه ایی دختر کوچولو
ا/ت: خجالتم ندههه
تهیونگا/ت رو بغل میکنه و میرن توی اتاق ( میرن نماز بخونن )
حمايت یادت نره خوشکل منننننن♡
تهیونگ: جونگکوک بیا بالا بدوو ( داد )
جونگکوک: ا/ت چیه چیشده ؟
م ا/ت : واای بچم دخترم...( گریه )
ا/ت : سر...سرم
........................
میرن به بیمارستان
دکتر : باز چیشده ؟ هنوز نرفته برگشتید ( خنده
جونگکوک: دکتر( جدی)
بعد از بستری کردن ا/ت
تهیونگ: دکتر چرا نمگین چیشده ؟
دکتر: ببینید ا/ت شک عصبی بهش وارد میشه بهتر هر چی میخواد بهش بدید ( منحرف نباشید)
جونگکوک: میتونیم ببریمش؟
دکتر : اره مراقبش باشید مخصوصا شما ( رو به تهیونگ)
.........
پرشزمان به ساعت ۶ بعد ازظهر
( تهیونگ پیش ا/ت و جونگکوک وایساده)
ا/ت: داداش بریم بیرون ؟
جونگکوک: کجا؟
ا/ت: پارک
جونگکوک: با ته ته برو
ویو ا/ت :
به داداشم گفتیم بریم بیرون گفت با تهیونگ برم
حوصله جروبحث نداشتم به تهیونگ گفتم اونم قبول کرد
تهیونگ: حاضری؟
ا/ت: اره بریم
جونگکوک: مراقبش باش لطفا ( آروم به تهیونگ میگه)
تهیونگ : قول میدم
.................
میرن پارک
ا/ت : تهیونگ برم سرسره بازی؟ ( کیوت)
تهیونگ: چی تهیونگم ؟ مهربون شدی ؟(خنده)
ا/ت: عاااا برم ؟ لطفااااا
تهیونگ: برو مراقبخودت باشی ولی
ا/ت: وااای ( سریع میره )
ویو تهیونگ: ا/ت یه سال از من کوچکتره ولی انقد کیوت گفت دلم نمیومد بگم نره نسشته بود روی سرسره آبی رنگ پاکت سیگار رو درآوردم یه نخ کشیدم که ا/ت اومد
ا/ت : تهیونگ تو سیگار میکشی؟
تهیونگ: بعضی وقتا بیشتر که عصبانیم
ا/ت: عا آبان عصبانی؟( ناراحت)
تهیونگ: نه نه وقتی داشتم نگات میکردم لذت بردم گفتم یه نخ بکشم
ا/ت: عاا
تهیونگ: چیزینمیخوای برات بگیرم
ا/ت : نه میگم
تهیونگ: بله
ا/ت : میدی منم بکشم ؟ ( کیوت )
تهیونگ: هاا چی برو ببینم دختر کوچولو
ا/ت: یه پک چی؟ لطفااااا
تهیونگ: واردی هاااا
ا/ت: تهیونگ نمیدی قهرمم(کیوت)
تهیونگ بریم خونه کارت دارم (خنده شیطانی)
ا/ت: عا بریم سینماا
تهیونگ: بریم
...................
بعد از سینما
تهیونگ: ا/ت بریم خونه من
ا/ت : مگه تو خونه داری ؟
تهیونگ: اومم
ا/ت : بریم اول قرصامو بیاریم
تهیونگ: بریم
..............
میرن قرصای ا/ت رو میارن و میرن
تهیونگ: ساعت چنده ؟
ا/ت: ۱۲
تهیونگ: خوابت نمیاد ؟
ا/ت: نه چرا
تهیونگ: هیچی همین چوری
ا/ت میاد میشینه کنار تهیونگ
ا/ت : اذیت نیستی ؟
تهیونگ: نه خیلیم راحتم
ا/ت : نگای تهیونگ میکنه و کیوت میخنده
ویو تهیونگ:
نگام کردو خندید یه لحظه قلبم رفت نتونستم تحمل کنم لباشو گذاشتم روی لبام
اول بهم زد لبشو گاز کردم باهام همکاری کرد از ازم جدا شد
تهیونگ: نمیدونستم انقدر خوشمزه ایی دختر کوچولو
ا/ت: خجالتم ندههه
تهیونگا/ت رو بغل میکنه و میرن توی اتاق ( میرن نماز بخونن )
حمايت یادت نره خوشکل منننننن♡
۳۹.۸k
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.