🗝️ ساختمان وحشت 🗝️
بدون هیچ معطلی سر کشید
چند دقیقه بعد کوک کمی عرق کرد و بد جور منو نگاه میکرد
منم دروغ چرا کمی ترسیده
که یهو دستمو گرفت و به سمت
ماشین رفت
+ آیییییی دستم
وحشی ولم کننننن
_ خفهههه
+ گفتم ولممممم کننننن
سوار ماشین شدیم و به سمت
عمارت رفتیم
محکم دستمو گرفت و به سمت اتاق برد
( دوستان میدونی که چی قرار بشه پس لطفاً اگه ادامه ی این پارت رو میخواین دایرکت یه نقطه بفرستین
نوشتم براتون میفرستم )
چند دقیقه بعد کوک کمی عرق کرد و بد جور منو نگاه میکرد
منم دروغ چرا کمی ترسیده
که یهو دستمو گرفت و به سمت
ماشین رفت
+ آیییییی دستم
وحشی ولم کننننن
_ خفهههه
+ گفتم ولممممم کننننن
سوار ماشین شدیم و به سمت
عمارت رفتیم
محکم دستمو گرفت و به سمت اتاق برد
( دوستان میدونی که چی قرار بشه پس لطفاً اگه ادامه ی این پارت رو میخواین دایرکت یه نقطه بفرستین
نوشتم براتون میفرستم )
۱۰.۱k
۰۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.