🌿٫٫٫ سناریو bts ٫٫٫ 🌿
• وقتی بهت توجه نمیکردن و تو توی غذاشون تحریک کننده ریختی
نامجون : اتتتتتتتت چی به خوردم دادی که دوش آب سردم گرفتم خوب نمیشمممم هااااا ( با داد و عصبی )
ات : گوش کن چاگیا وقتی بهم بی محلی کنی همین میشه دیگه
نامجون : براید بغلت میکنه و میندازتت رو تخت و روت خیمه میزنه پس یه کاری میکنم که تا یک ماه نتونی راه بری ( بم و جذاب)
جین : انقدر عرق کرده بودم و د ی ک م بالا اومده بود که دیگه خون به مغزم نرسید میدونستم کاره اته بخاطر بیتوجهیام ولی این زیادیه رفتم تو آشپزخونه دستشو گرفتم و بردمش تو اتاق درو قفل کردم رفتم سمتش من یک قدم میرفتم جلو ات یک قدم میرفت عقب تا پاش به تخت گیر کرد و افتاد رو تخت روش خیمه زدم و گفتم کار خیلی بدی کردی بیبی ( ترسناک و عصبی ) ات : ب.. بب…خشید ولی دیگه کار از کار گذشته و محکم بوسیدمش…
جیهوپ : ات رفته بود حموم ولی من خیلی گرمم بود عرق کرده بودم دیگه نتونستم تحمل کنم رفتم تو حموم ات: یاااااااا برو بیرونننننننننن جیهوپپپپپ تا وقتی نگی چی تو غذام ریختی نمیرم ات : تو غذات تحریک کننده ریختمممم خوب شددددددد
وقتی اینو گفت خیلی عصبی شدم با لباسام رفتم زیر دوش و محکم اتو بوسیدم با ولع میبوسیدمش و…
جیمین : بعد از غذا خیلی عرق کره بودم پایین تنم درد میکرد داشتیم با ات تلویزیون نگاه میکردیم که دیگه نتونستم خودمو نگه دارم و اتو نشوندم رو پام گردنشو گرفتم و لباشو محکم میبوسیدم و رو گردنش مارک میزاشتم و…
شوگا : از وقتیکه غذا خوردم یه جوریم خیلی د ی ک م درد میکنه رفتم تو اتاق ات رو تخت دراز کشیده بود و یک لباس خواب باز و توری که قرمز بود پوشیده بود و سرش تو گوشی بود انگاری از قبل آماده بوده به اعصبانیت گفتم پس کار تو بود هاااا
ات : بلخره اومدی نمیدونی چقدر منتظرت بودم چاگیا
و شوگا روی ات خیمه میزنه و با خشونت میبوسش…
تهیونگ : بد جوری عرق کردم خیلیم پایین تنم درد داره فکر کنم کار اته دیگه نتونستم تحمل کنم برای همین یک ناله ی بزرگ سر دادم و به سرعت به سمت اتاق ات میرفتم درو باز کردم رو تخت نشسته بود چراااااااا اینکارو کردییییی ( عربده و عصبی )
ات : ب.. ببخدا… فقق.. ط برای اینکه بهم توجه کنی اینکارو کردم.. م
تهیونگ با قدم های بلند خودشو به ات رسوند و اتو رو پاهاش نشوند و وحشیانه میبوشیدش و…
جونگکوک: اصلا حالم خوب نبود از بعد غذا اینجوری شدم عرق میکنم و بدجوری د ی ک م بالا اومده و درد میکنه حمومم رفتم اما فایده نداره واییی ات خدا به دادت برسه از اتاقم رفتم بیرون ات تو حیاط بود داشت گل جمع میکرد دقیقا پشت سرشبودم و گفتم خانم جئون با وحشت پرید و نگام کرد انگار فهمیده بود گفت : غ.. غط… کردم
اتو انداختم رو شونه هام و بردمش سمت اتاق با دستاش بهم مشت میزد اما اهمیت ندادم بردمش تو اتاق با پام درو بستم و انداختمش رو تخت از درد اخی گفت و بعد روش خیمه زدم لباساشو پاره کردم و لباشو وحشیانه میبوسیدم و…
خبببب میدونم اسمات شد ولی خب دیگه ارههههه ❤️
امیدوارم دوست داشته باشین ماچ بهتوننن 🤌🥹😜
نامجون : اتتتتتتتت چی به خوردم دادی که دوش آب سردم گرفتم خوب نمیشمممم هااااا ( با داد و عصبی )
ات : گوش کن چاگیا وقتی بهم بی محلی کنی همین میشه دیگه
نامجون : براید بغلت میکنه و میندازتت رو تخت و روت خیمه میزنه پس یه کاری میکنم که تا یک ماه نتونی راه بری ( بم و جذاب)
جین : انقدر عرق کرده بودم و د ی ک م بالا اومده بود که دیگه خون به مغزم نرسید میدونستم کاره اته بخاطر بیتوجهیام ولی این زیادیه رفتم تو آشپزخونه دستشو گرفتم و بردمش تو اتاق درو قفل کردم رفتم سمتش من یک قدم میرفتم جلو ات یک قدم میرفت عقب تا پاش به تخت گیر کرد و افتاد رو تخت روش خیمه زدم و گفتم کار خیلی بدی کردی بیبی ( ترسناک و عصبی ) ات : ب.. بب…خشید ولی دیگه کار از کار گذشته و محکم بوسیدمش…
جیهوپ : ات رفته بود حموم ولی من خیلی گرمم بود عرق کرده بودم دیگه نتونستم تحمل کنم رفتم تو حموم ات: یاااااااا برو بیرونننننننننن جیهوپپپپپ تا وقتی نگی چی تو غذام ریختی نمیرم ات : تو غذات تحریک کننده ریختمممم خوب شددددددد
وقتی اینو گفت خیلی عصبی شدم با لباسام رفتم زیر دوش و محکم اتو بوسیدم با ولع میبوسیدمش و…
جیمین : بعد از غذا خیلی عرق کره بودم پایین تنم درد میکرد داشتیم با ات تلویزیون نگاه میکردیم که دیگه نتونستم خودمو نگه دارم و اتو نشوندم رو پام گردنشو گرفتم و لباشو محکم میبوسیدم و رو گردنش مارک میزاشتم و…
شوگا : از وقتیکه غذا خوردم یه جوریم خیلی د ی ک م درد میکنه رفتم تو اتاق ات رو تخت دراز کشیده بود و یک لباس خواب باز و توری که قرمز بود پوشیده بود و سرش تو گوشی بود انگاری از قبل آماده بوده به اعصبانیت گفتم پس کار تو بود هاااا
ات : بلخره اومدی نمیدونی چقدر منتظرت بودم چاگیا
و شوگا روی ات خیمه میزنه و با خشونت میبوسش…
تهیونگ : بد جوری عرق کردم خیلیم پایین تنم درد داره فکر کنم کار اته دیگه نتونستم تحمل کنم برای همین یک ناله ی بزرگ سر دادم و به سرعت به سمت اتاق ات میرفتم درو باز کردم رو تخت نشسته بود چراااااااا اینکارو کردییییی ( عربده و عصبی )
ات : ب.. ببخدا… فقق.. ط برای اینکه بهم توجه کنی اینکارو کردم.. م
تهیونگ با قدم های بلند خودشو به ات رسوند و اتو رو پاهاش نشوند و وحشیانه میبوشیدش و…
جونگکوک: اصلا حالم خوب نبود از بعد غذا اینجوری شدم عرق میکنم و بدجوری د ی ک م بالا اومده و درد میکنه حمومم رفتم اما فایده نداره واییی ات خدا به دادت برسه از اتاقم رفتم بیرون ات تو حیاط بود داشت گل جمع میکرد دقیقا پشت سرشبودم و گفتم خانم جئون با وحشت پرید و نگام کرد انگار فهمیده بود گفت : غ.. غط… کردم
اتو انداختم رو شونه هام و بردمش سمت اتاق با دستاش بهم مشت میزد اما اهمیت ندادم بردمش تو اتاق با پام درو بستم و انداختمش رو تخت از درد اخی گفت و بعد روش خیمه زدم لباساشو پاره کردم و لباشو وحشیانه میبوسیدم و…
خبببب میدونم اسمات شد ولی خب دیگه ارههههه ❤️
امیدوارم دوست داشته باشین ماچ بهتوننن 🤌🥹😜
۲.۳k
۱۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.