سناریو
وقتی موقع دعوا بهت میگه ازت متنفره و تو باهاش قهر میکنی میری تو اتاق و تاصبح نمیای بیرون
نامجون:ا.ت من عذرخواهی کردم که!واقعاً که نگفتم عزیزم تو که میدونی من چقدر دوست دارم یعنی از همه حرفام همون یدونه رو شنیدی؟
ا.ت:من دوست ندارم!
نامجون:عیب نداره!من جای هردومون دوست دارم انقد دوست دارم که مطمئنم توئم یه روز میبخشیم
*
جین:ا.ت؟حداقل بگو خوبی
ا.ت:به توچه
جین:عزیزم من...فقط عصبانی بودم
ا.ت:یعنی بخاطر عصبانیتت علاقه تو بهم از دست دادی؟
جین:نه ا.ت نه...من دوست دارم اون حرفو فقط...عذر میخوام ا.ت لطفا بیا بیرون
ا.ت:چرا باید بیام پیشت؟تو که ازم متنفری
جین:نیستم ا.ت!قسم میخورم عاشقتم
*
یونگی:پیشی؟پیشی من؟منکه عذرخواهی کردم
تو که میدونی من چقدر عاشقتم
ا.ت:نمیخوام..نمیخوام بهم دروغ بگی
یونگی:دروغ نمیگم ا.ت قسم میخورم
ا.ت:پس چرا گفتی ازم متنفری؟
یونگی:غلط کردم ا.ت باشه؟
ا.ت:چرا اینطوری حرف میزنی*بغض
یونگی:عزیزدلم فقط درو باز کن!بیا بریم بیرون بریم همون کافه که دوست داری!بیا فراموش کنیم دیشب اتفاقی افتاده!
*
هوسوک:ا.ت عزیزم؟بیداری؟یا خوابیدی؟
ا.ت:به تو ربطی نداره
هوسوک:ا.ت من معذرت میخوام میشه بیای بیرون؟
ا.ت:نه نمیشه اصلا چه نیازی داری به کسی که ازش متنفری؟
هوسوک:عزیزم تو که میدونی من چقدر عاشقتم!بخدا انقد دلم برات تنگ شده تو همین چند ساعت!تو نیستی انگار خورشیدو گم کردم میدونی که بدون خورشید چقد سردرگمم
ا.ت:ازم متنفر نیستی؟
هوسوک:آدم میتونه از اکسیژن متنفر شه؟از خورشید چطور؟ درخت ها وجنگل؟رودخونه و رنگین کمون؟من چطور ازت متنفر باشم از تویی که دلیل نفس کشیدنمی!ا.ت کاش میشد زمان به عقب برگرده تا اون لحظه ای که این حرف زشت رو بهت زدم رو عوض میکردم
*
جیمین:بیبی موچی؟خوشگل خانوم؟جوجه اردک؟فرشته؟جوابمو نمیدی؟
ا.ت:مگه با من بودی؟مگه آدم میتونه کسی که ازش متنفره رو اینجوری صدا کنه؟
جیمین:وای ا.ت تو که میدونی واقعاً نگفتم!تو دعوا آدم خیلی حرفا میزنه من اشتباه کردم!لطفا بیا پیشم!
ا.ت:هیچوقت بهم نگفته بودی ازم متنفری
جیمین:اشتباه کردم عزیزم!لطفا!ببخشید دیگه!
ا.ت:قول میدی دیگه نگی؟
جیمین:چشم!قول میدم
*
تهیونگ:ستاره کوچولو میشه بیای بیرون؟
ا.ت:نه
تهیونگ:چرا؟ ا.ت بخدا یکم دیگه نیای بیرون گریم میگیره*بغض
ا.ت:گفتم که نه!من تا صبح گریه کردم چیزیم نشد یکم گریه برای توئم بد نیست!
تهیونگ:پس چرا نمیای بغلت کنم و اشکات رو پاک کنم؟مگه قرار نشد هیچکدوممون تنها اشک نریزه؟
ا.ت:قرار بود!ما دیگه قراری باهم نداریم!
تهیونگ:لطفاا.ت این فقط یه اشتباه بود! من هنوزم عاشقتم!
ا.ت:دیشب اینو نمیگفتی!
تهیونگ:دیشب احمق بودم!بابتش عذر میخوام امروز میخوام جبرانش کنم!اجازه میدی؟
*
جونگکوک:ا.ت؟بیا این خرگوشه رو ببین!داره شیر موز درست میکنه!
ا.ت:برام مهم نیست!
جونگکوک:واسه تو هم یه لیوان درست کرده ها!
ا.ت:بده خودش بخوره
جونگکوک:دیدی دوسش داری!اونقد دوسش داری که سهم شیرموزتم دادی بهش!حالا میشه ببخشیش و اجازه بدی جبران کنه؟
ا.ت:باید فکرکنم!
جونگکوک:سه ثانیه وقت داری..۱..۲..۳
ا.ت:در رو باز میکنه*فکر کنم بخشیدمت جئون
جونگکوک:بغلش میکنه*خیلی دوست دارم ا.ت!قول میدم دیگه هیچوقت اینجور حرفایی رو ازم نشنوی.
چطور بود؟!
نامجون:ا.ت من عذرخواهی کردم که!واقعاً که نگفتم عزیزم تو که میدونی من چقدر دوست دارم یعنی از همه حرفام همون یدونه رو شنیدی؟
ا.ت:من دوست ندارم!
نامجون:عیب نداره!من جای هردومون دوست دارم انقد دوست دارم که مطمئنم توئم یه روز میبخشیم
*
جین:ا.ت؟حداقل بگو خوبی
ا.ت:به توچه
جین:عزیزم من...فقط عصبانی بودم
ا.ت:یعنی بخاطر عصبانیتت علاقه تو بهم از دست دادی؟
جین:نه ا.ت نه...من دوست دارم اون حرفو فقط...عذر میخوام ا.ت لطفا بیا بیرون
ا.ت:چرا باید بیام پیشت؟تو که ازم متنفری
جین:نیستم ا.ت!قسم میخورم عاشقتم
*
یونگی:پیشی؟پیشی من؟منکه عذرخواهی کردم
تو که میدونی من چقدر عاشقتم
ا.ت:نمیخوام..نمیخوام بهم دروغ بگی
یونگی:دروغ نمیگم ا.ت قسم میخورم
ا.ت:پس چرا گفتی ازم متنفری؟
یونگی:غلط کردم ا.ت باشه؟
ا.ت:چرا اینطوری حرف میزنی*بغض
یونگی:عزیزدلم فقط درو باز کن!بیا بریم بیرون بریم همون کافه که دوست داری!بیا فراموش کنیم دیشب اتفاقی افتاده!
*
هوسوک:ا.ت عزیزم؟بیداری؟یا خوابیدی؟
ا.ت:به تو ربطی نداره
هوسوک:ا.ت من معذرت میخوام میشه بیای بیرون؟
ا.ت:نه نمیشه اصلا چه نیازی داری به کسی که ازش متنفری؟
هوسوک:عزیزم تو که میدونی من چقدر عاشقتم!بخدا انقد دلم برات تنگ شده تو همین چند ساعت!تو نیستی انگار خورشیدو گم کردم میدونی که بدون خورشید چقد سردرگمم
ا.ت:ازم متنفر نیستی؟
هوسوک:آدم میتونه از اکسیژن متنفر شه؟از خورشید چطور؟ درخت ها وجنگل؟رودخونه و رنگین کمون؟من چطور ازت متنفر باشم از تویی که دلیل نفس کشیدنمی!ا.ت کاش میشد زمان به عقب برگرده تا اون لحظه ای که این حرف زشت رو بهت زدم رو عوض میکردم
*
جیمین:بیبی موچی؟خوشگل خانوم؟جوجه اردک؟فرشته؟جوابمو نمیدی؟
ا.ت:مگه با من بودی؟مگه آدم میتونه کسی که ازش متنفره رو اینجوری صدا کنه؟
جیمین:وای ا.ت تو که میدونی واقعاً نگفتم!تو دعوا آدم خیلی حرفا میزنه من اشتباه کردم!لطفا بیا پیشم!
ا.ت:هیچوقت بهم نگفته بودی ازم متنفری
جیمین:اشتباه کردم عزیزم!لطفا!ببخشید دیگه!
ا.ت:قول میدی دیگه نگی؟
جیمین:چشم!قول میدم
*
تهیونگ:ستاره کوچولو میشه بیای بیرون؟
ا.ت:نه
تهیونگ:چرا؟ ا.ت بخدا یکم دیگه نیای بیرون گریم میگیره*بغض
ا.ت:گفتم که نه!من تا صبح گریه کردم چیزیم نشد یکم گریه برای توئم بد نیست!
تهیونگ:پس چرا نمیای بغلت کنم و اشکات رو پاک کنم؟مگه قرار نشد هیچکدوممون تنها اشک نریزه؟
ا.ت:قرار بود!ما دیگه قراری باهم نداریم!
تهیونگ:لطفاا.ت این فقط یه اشتباه بود! من هنوزم عاشقتم!
ا.ت:دیشب اینو نمیگفتی!
تهیونگ:دیشب احمق بودم!بابتش عذر میخوام امروز میخوام جبرانش کنم!اجازه میدی؟
*
جونگکوک:ا.ت؟بیا این خرگوشه رو ببین!داره شیر موز درست میکنه!
ا.ت:برام مهم نیست!
جونگکوک:واسه تو هم یه لیوان درست کرده ها!
ا.ت:بده خودش بخوره
جونگکوک:دیدی دوسش داری!اونقد دوسش داری که سهم شیرموزتم دادی بهش!حالا میشه ببخشیش و اجازه بدی جبران کنه؟
ا.ت:باید فکرکنم!
جونگکوک:سه ثانیه وقت داری..۱..۲..۳
ا.ت:در رو باز میکنه*فکر کنم بخشیدمت جئون
جونگکوک:بغلش میکنه*خیلی دوست دارم ا.ت!قول میدم دیگه هیچوقت اینجور حرفایی رو ازم نشنوی.
چطور بود؟!
۴.۳k
۲۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.