Margins P⁶
+چی؟؟اوه نه نه نشد دیگه جئون من بقیه رو وادار میکنم ولی کسی نبوده که منو وادار کنه عزیزم
_چرا نمیفهمی؟؟چراااا؟
چرا نمیخوای ببینی چقدر عاشقتم
چراا؟؟چرا نمیخوای بدونی حاضرم
همهچیزمو بخاطر اون چشمات بدم؟
تو هیچی ندیدی...هیچی از زندگیه من فقط یه ساعت جای من نبودی توی اون حوالی!...
+توام جای من نبودی....توام جای من نبودی...که با مرگ و زندگیت هرروز بازی کنی!...میمیرم یا انجامش میدم؟این سوال هرروز من بود اون لحظهیی که منو درک کنی نرسیده جئون ولی بهت قول میدم میرسه و اون موقع منو میبینی فقط یه قدم پشت سرت
دان بی
و بعد مکانو ترک کردم هیچکسی انقدر مهربون و ساده نیست،هیچکس!
اونو همیشه با سوالات متنوع تنها میذاشتم،چرا؟...چون من دیوونهام و از کارای دیوونهوار خوشم میاد مثل پرت کردن خودم توی آتیش یا حتی بازی با مرگ...ولی خب هیچکدوم اندازه سرگرم کردن خودم با یکی مثل جونگکوک خوش نمیگذره،آره من دیوونهم رقصیدن بدون لباس زیر بارون رو دوست دارم برای روزا و شبام اعتیاد خاصی دارم...پولای اونو میگیرم و شاید حتی قلبشو توی یه هتل قدیمی از نیویورک،....نه من به آب راضی نمیشم یه کاری میکنم که برام شامپاین فرانسوی سفارش بدن
_چرا نمیفهمی؟؟چراااا؟
چرا نمیخوای ببینی چقدر عاشقتم
چراا؟؟چرا نمیخوای بدونی حاضرم
همهچیزمو بخاطر اون چشمات بدم؟
تو هیچی ندیدی...هیچی از زندگیه من فقط یه ساعت جای من نبودی توی اون حوالی!...
+توام جای من نبودی....توام جای من نبودی...که با مرگ و زندگیت هرروز بازی کنی!...میمیرم یا انجامش میدم؟این سوال هرروز من بود اون لحظهیی که منو درک کنی نرسیده جئون ولی بهت قول میدم میرسه و اون موقع منو میبینی فقط یه قدم پشت سرت
دان بی
و بعد مکانو ترک کردم هیچکسی انقدر مهربون و ساده نیست،هیچکس!
اونو همیشه با سوالات متنوع تنها میذاشتم،چرا؟...چون من دیوونهام و از کارای دیوونهوار خوشم میاد مثل پرت کردن خودم توی آتیش یا حتی بازی با مرگ...ولی خب هیچکدوم اندازه سرگرم کردن خودم با یکی مثل جونگکوک خوش نمیگذره،آره من دیوونهم رقصیدن بدون لباس زیر بارون رو دوست دارم برای روزا و شبام اعتیاد خاصی دارم...پولای اونو میگیرم و شاید حتی قلبشو توی یه هتل قدیمی از نیویورک،....نه من به آب راضی نمیشم یه کاری میکنم که برام شامپاین فرانسوی سفارش بدن
۲.۵k
۲۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.