او یک پروانه ی اجتماعی بو د با زیباترین بال های ممکن که ن
او یک پروانه ی اجتماعی بو د با زیباترین بال های ممکن که نقش
و نگاری بی همتا برشان بود،دوست داشتنی،خوش صحبت با
صدای آهنگین و کالمی جادویی...هر آنکه تنها برخورد کوتاهی
با او میداشت تا مدت ها شیفته اش میشد.
به همان اندازه که من آدمهارا دفع میکردم او جاذبه ای داشت
که مثل طنابی بر گر دن بقیه افکنده میشد و زن و مرد را به
سوی خود میکشاند...حتی حال...حال که این همه بلا بر سرم
نازل کرده بود میتوانستم با قاطعیت بگویم که از او متنفرم...
تنفر از او آسان نبود.
او آفریده شده بود برای بهترین بودن... برخالف منی که زاده
شده بودم برای میانه روی...او خوش شانس متولد شده بود و
من به تنهایی برای زاده شدنم خوش شانس بودم.
باشد که او هم دشواری هایی از سر گذرانده بود تا به این اندازه
فریبنده شود...
باشد که او هم با حفره هایی در روحش زندگی میکرد و تمام
وجوه زندگیش نقش بلبل و گل سرخ نبودند اما مگر مهه...تمام
سیاه لشکران روزگار، کسانی که برخالف او زیر پا له
میشدند،هم دردمند نبودند؟
و نگاری بی همتا برشان بود،دوست داشتنی،خوش صحبت با
صدای آهنگین و کالمی جادویی...هر آنکه تنها برخورد کوتاهی
با او میداشت تا مدت ها شیفته اش میشد.
به همان اندازه که من آدمهارا دفع میکردم او جاذبه ای داشت
که مثل طنابی بر گر دن بقیه افکنده میشد و زن و مرد را به
سوی خود میکشاند...حتی حال...حال که این همه بلا بر سرم
نازل کرده بود میتوانستم با قاطعیت بگویم که از او متنفرم...
تنفر از او آسان نبود.
او آفریده شده بود برای بهترین بودن... برخالف منی که زاده
شده بودم برای میانه روی...او خوش شانس متولد شده بود و
من به تنهایی برای زاده شدنم خوش شانس بودم.
باشد که او هم دشواری هایی از سر گذرانده بود تا به این اندازه
فریبنده شود...
باشد که او هم با حفره هایی در روحش زندگی میکرد و تمام
وجوه زندگیش نقش بلبل و گل سرخ نبودند اما مگر مهه...تمام
سیاه لشکران روزگار، کسانی که برخالف او زیر پا له
میشدند،هم دردمند نبودند؟
۹.۵k
۲۱ شهریور ۱۴۰۳