مافیای مدرسه. Part 7 ژانر: درام، اسمات
_صبر کن جیکوب به خدمتکارا میگم تو فقط ببرش و بزارش رو تخت
√چشم
_امیلیا؟
/ ب.... بعله ارباب
_برو طبقه بالا و اون دختری که توی اتاقم رو تخته رو اماده کن
/چ... چشم، (تو ذهنش) باز دوباره ی دختر بیچاره دیگه رو اورده امیدوارم دختره زنده بمونه، رفتم سراغ دختره طفلکی رو بیهوش کرده بودن به ناچار لباساشو در اوردم ودست و پاشو بستم به تخت و رفتم پایین اون دیگه واقعا گناه داشت چون میتونستم اینو از چهره مظلومش بفهمم ولی من نمیتونستم اعتراض بکنم چون ممکن بود همین بلا سر خودم بیاد
_امادس؟
/بعله... ارباب
_خوبه دیگه میتونی بری
/چشم
_رفتم پیش دختره، اوففففف لعنتی چه بدنی داره امشب قراره کلی کیف کنم رفتم نشستم رو صندلی توی پنت هاوس و منتظر موندم تا بهوش بیاد (20مین بعد)
+با سردرد و این حس که نمیتونم دست و پامو تکون بدم بیدار شدم همه جا تقریبا تاریک بود و من لباسی تنم نبود و چون در بالکن باز بود اتاق سرد بود ولی یهو تا چشمم خورد به اون مردی که روی صندلی توی پنت هاوس نشسته بدنم شروع به لرزیدن کرد خواستم دست و پاهام رو تکون بدم ولی نشد کاری بکنم چون دست و پاهام بسته بود به تخت
........ ادامه دارد
نکته: پارت بعدی 🔞
فالو یادتون نره شب خوش
√چشم
_امیلیا؟
/ ب.... بعله ارباب
_برو طبقه بالا و اون دختری که توی اتاقم رو تخته رو اماده کن
/چ... چشم، (تو ذهنش) باز دوباره ی دختر بیچاره دیگه رو اورده امیدوارم دختره زنده بمونه، رفتم سراغ دختره طفلکی رو بیهوش کرده بودن به ناچار لباساشو در اوردم ودست و پاشو بستم به تخت و رفتم پایین اون دیگه واقعا گناه داشت چون میتونستم اینو از چهره مظلومش بفهمم ولی من نمیتونستم اعتراض بکنم چون ممکن بود همین بلا سر خودم بیاد
_امادس؟
/بعله... ارباب
_خوبه دیگه میتونی بری
/چشم
_رفتم پیش دختره، اوففففف لعنتی چه بدنی داره امشب قراره کلی کیف کنم رفتم نشستم رو صندلی توی پنت هاوس و منتظر موندم تا بهوش بیاد (20مین بعد)
+با سردرد و این حس که نمیتونم دست و پامو تکون بدم بیدار شدم همه جا تقریبا تاریک بود و من لباسی تنم نبود و چون در بالکن باز بود اتاق سرد بود ولی یهو تا چشمم خورد به اون مردی که روی صندلی توی پنت هاوس نشسته بدنم شروع به لرزیدن کرد خواستم دست و پاهام رو تکون بدم ولی نشد کاری بکنم چون دست و پاهام بسته بود به تخت
........ ادامه دارد
نکته: پارت بعدی 🔞
فالو یادتون نره شب خوش
۱۰.۲k
۱۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.