تتو ارتیست من!
تتو ارتیست من!
𝕡𝟚
اول لایک کن ما داریم اینجا زحمت میکشیم 🗿🤝
ویو ا.ت
داشتم تتو میزدم و دستش هنوزم رو کمرم بود
پسره پرو....
تو همین فکرا بودم ک در باز شد....
ته:اهمم خانم کیممم
ا.ت:در زدن بلد نیستی نه؟؟
ته :بگذریم....کوک برای جلسه فردا اماده ای؟
کوک:اهوم
ته:خب پس من با بقیه هماهنگ میکنم
چند مین بعد
ا.ت:اه تموم شد
کوک:ممنونم
ا.ت:میتونی دیگه دستتو برداری...
کوک:اوه حواسم نبود
کوک رفت سمت صندلی و کتشون برداشت و پوشید و داشت از در خارج میشد ک....
ا.ت:عاااا اقای جئون
کوک:بله؟
ا.ت :یادم رفت پماد روشو بزنم(نمیدونم روش پماد میزنن یا نه.ببخشید دیگه 🗿🤝)
رفتم سمتش و خیلی بهش نزدیک بودم طوری که نفسام به گردنش میخورد.میتونستم حس کنم که داره ت.ح.ر.ی.ک میشه پس ی دستمو در گردنش گذاشتم و گردنشو به خودم نزدیک کردم و با دستم پمادو پخش میکردم....
ویو کوک
اه لعنتی با کاراش داشت دیوونم میکرد
مخصوصا وقتی دستشو گذاشت پشت گردنم
دلم میخواست همین الان به ف.ا.ک.ش بدم ولی حیف.....
تو همین حین تلفن کوک زنگ میخوره ....
ویو ا.ت
بی اهمیت به کارم ادامه میدادم
و تلفنش تموم شد....
خیس عرق شده بود.کارم داشت خوب پیش میرفت.پس یقشو گرفتم و نشوندم رو صندلی
روش خی.مه زدم و به سکسی ترین حالت پمادو رو گردنش پخش میکردم ...
که یهو از روش بلند شدم و با تعجب بهم نگاه کرد
ا.ت:خب تموم شد میتونید برید.
کوک:اوکی
ا.ت ویو
وسایلمو برداشتم و دست ته رو گرفتم
میدونستم ته بهش نگفته من خواهرشم پس الان وقت اذیت کردنه
رفت جلوی ته و گردنشو گرفتم و لبامو چسبوندم ب لباش
ته میخواست هلم بده ک یواش دستشو نیشگون گرفتم و فهمید. دستشو پشت کمرم گذاشت.ما بچه بودیم ازین کارا زیاد میکردیم.عادی بود برامون.(سبحان الله 🗿)
ته زیادی تو نقشش فرو رفته بود و داشت منو میچسبوند به دیوار.پسره دیوونه...
ته
من میدونم نقشه ا.ت چیه . پس داشتم به کارم ادامه میدادم.که با صدای بشکن کوک دوتامون خشکمون زد. این مگه نرفته بود؟ .پسره مزاحم.....
کوک
اینا داشتن چیکار میکردن. داشتم فشار میخوردم
کوک: اهم اهم دستتون درد نکنه خانم کیم
ا.ت: خواهش میکنم...اممم عشقم بریم؟ (رو به ته )
ته :بریم بیب
تو ماشین ته:
ا.ت:وای پسر پشمام من تورو بوسیدممم
ته :بازم میخوای؟
ا.ت:چی؟
ته: میگم بازم میخای تستشون کنی؟
ا.ت :پسره ک.ص.خ.ل (این فقط ی فیکه و اینم به شوخی داره بهش میگه) منوتو خواهر برادریم
ته: داشتم شوخی میکردم دختره منگل!
شرط نمیزارم
بجاش هر هفته روزای پنجشنبه و چهارشنبه براتون میزارم خوبه؟
𝕡𝟚
اول لایک کن ما داریم اینجا زحمت میکشیم 🗿🤝
ویو ا.ت
داشتم تتو میزدم و دستش هنوزم رو کمرم بود
پسره پرو....
تو همین فکرا بودم ک در باز شد....
ته:اهمم خانم کیممم
ا.ت:در زدن بلد نیستی نه؟؟
ته :بگذریم....کوک برای جلسه فردا اماده ای؟
کوک:اهوم
ته:خب پس من با بقیه هماهنگ میکنم
چند مین بعد
ا.ت:اه تموم شد
کوک:ممنونم
ا.ت:میتونی دیگه دستتو برداری...
کوک:اوه حواسم نبود
کوک رفت سمت صندلی و کتشون برداشت و پوشید و داشت از در خارج میشد ک....
ا.ت:عاااا اقای جئون
کوک:بله؟
ا.ت :یادم رفت پماد روشو بزنم(نمیدونم روش پماد میزنن یا نه.ببخشید دیگه 🗿🤝)
رفتم سمتش و خیلی بهش نزدیک بودم طوری که نفسام به گردنش میخورد.میتونستم حس کنم که داره ت.ح.ر.ی.ک میشه پس ی دستمو در گردنش گذاشتم و گردنشو به خودم نزدیک کردم و با دستم پمادو پخش میکردم....
ویو کوک
اه لعنتی با کاراش داشت دیوونم میکرد
مخصوصا وقتی دستشو گذاشت پشت گردنم
دلم میخواست همین الان به ف.ا.ک.ش بدم ولی حیف.....
تو همین حین تلفن کوک زنگ میخوره ....
ویو ا.ت
بی اهمیت به کارم ادامه میدادم
و تلفنش تموم شد....
خیس عرق شده بود.کارم داشت خوب پیش میرفت.پس یقشو گرفتم و نشوندم رو صندلی
روش خی.مه زدم و به سکسی ترین حالت پمادو رو گردنش پخش میکردم ...
که یهو از روش بلند شدم و با تعجب بهم نگاه کرد
ا.ت:خب تموم شد میتونید برید.
کوک:اوکی
ا.ت ویو
وسایلمو برداشتم و دست ته رو گرفتم
میدونستم ته بهش نگفته من خواهرشم پس الان وقت اذیت کردنه
رفت جلوی ته و گردنشو گرفتم و لبامو چسبوندم ب لباش
ته میخواست هلم بده ک یواش دستشو نیشگون گرفتم و فهمید. دستشو پشت کمرم گذاشت.ما بچه بودیم ازین کارا زیاد میکردیم.عادی بود برامون.(سبحان الله 🗿)
ته زیادی تو نقشش فرو رفته بود و داشت منو میچسبوند به دیوار.پسره دیوونه...
ته
من میدونم نقشه ا.ت چیه . پس داشتم به کارم ادامه میدادم.که با صدای بشکن کوک دوتامون خشکمون زد. این مگه نرفته بود؟ .پسره مزاحم.....
کوک
اینا داشتن چیکار میکردن. داشتم فشار میخوردم
کوک: اهم اهم دستتون درد نکنه خانم کیم
ا.ت: خواهش میکنم...اممم عشقم بریم؟ (رو به ته )
ته :بریم بیب
تو ماشین ته:
ا.ت:وای پسر پشمام من تورو بوسیدممم
ته :بازم میخوای؟
ا.ت:چی؟
ته: میگم بازم میخای تستشون کنی؟
ا.ت :پسره ک.ص.خ.ل (این فقط ی فیکه و اینم به شوخی داره بهش میگه) منوتو خواهر برادریم
ته: داشتم شوخی میکردم دختره منگل!
شرط نمیزارم
بجاش هر هفته روزای پنجشنبه و چهارشنبه براتون میزارم خوبه؟
۶.۹k
۲۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.