فیک ماجرای به هم رسیدنمان
پارت10:
ویو جیمین:رسیدیم و از اینکه نگفت اینجا کجاس تعجب کردم و حس کردم یه بویی برده.اینجوری نمیشد که به راحتی ببرمش تو پس دستمال بیهوش کننده رو از جیبم در آوردم و با یه حرکت گذاشتم جلو صورتش یکمی تقلا کرد و بعدش بیهوش شد.
ویو ا/ت: رسیدیم دیدم داره یه کارایی میکنه که یهو یه دستمال آورد جلو صورتم هی دست و پا میزدم ولی زورم بهش نمیرسید که یهو همه جا تاریک شد.
ویو جیمین:براید استایل بغلش کردم و بردمش تو و گذاشتمش رو یه تخت.رفتم پیش شوگا.
٪:من اومدم
@:چرا اینقدر دیر کردی بهت پیام دادم جوابم که ندادی اینجوری مسئولیت پذیری؟(باعربده)
٪:چرا داد میزنی کرم مگه.بعدشم تو که برام پیام نفرستادی الکی چرت و پرت نگو
@:کوری مگه گوشیتو نگا کن
ویو جیمین:گوشیمو نگاه کردم و دیدم بله پیام فرستاده بود.پس ا/ت خونده بودش و فهمیده بود.
با عصبانست رفتم سمت ا/ت و اصلا حواسم به جونگ کوک نبود که اونم هست.
ویو کوک:تازه از بیهوشیم اومده بودم بیرون که دیدم این دوتا دارن باهم بحث میکنن.چی؟ا/ت اینجاست؟ای وای همش تقصیر من بود نکنه الان جیمین بلایی سرش بیاره ا/ت باکره هم هست.
ویو ا/ت:با سردرد از خواب بیدار شدم که دیدم جیمین کنارم نشسته.
_:جونگ کوک کجاست آشغال
٪:دهنتو ببند مودب باش اینجا رئیست منم
_:رئیس؟(با پوزخند)
٪:وایسا الان پوزخند زدی به من یه کاری نکن یه بلایی سرت بیارم که به غیر از پشیمونیت تا 1 ماه نتونی راه بریا(آخرشو با عربده گفت)
_:باشه حالا آقای رئیس بگو کوک کجاس
ویو جیمین:از اینکه منو دست کم گرفته بود حرصی شدم و وحشیانه بهش حمله کردم.
٪:خودت خواستی خانم کوچولو
_:چیکار میخوای بکنی؟(باترس)
٪:چند تا توله تو شکمت بکارم(با لبخند شیطانی)
ویو ا/ت:فکر میکردم حرفاش تهدید کنندس که یهو مثل وحشی ها اومد سمتم.نکنه بخواد کاری کنه؟ که یهو پرتم کرد رو تخت و روم خیمه زد.
_:غلط کردم جیمین ببخشید توروخدا
٪:عصبی کردن منم تاوان دارا همینطوری الکی نیس که.
_:خیلی هرزه ای(خودت هرزه ای دختره ی بی تربیت)
٪:....(لبخند دندون نما)
ویو جیمین:خب از کجا شروع کنم؟اول میرم سمت لباش بعدم.. آره. رفتم سمت لباش که.....
بچه ها حمایت کنین منم زود به زود میزارم.حمایت هاتون خیلی کمه🥺
دوست ندارم شرطیش کنم پس شمام حداقل لایک کنین مرسی🤍
ویو جیمین:رسیدیم و از اینکه نگفت اینجا کجاس تعجب کردم و حس کردم یه بویی برده.اینجوری نمیشد که به راحتی ببرمش تو پس دستمال بیهوش کننده رو از جیبم در آوردم و با یه حرکت گذاشتم جلو صورتش یکمی تقلا کرد و بعدش بیهوش شد.
ویو ا/ت: رسیدیم دیدم داره یه کارایی میکنه که یهو یه دستمال آورد جلو صورتم هی دست و پا میزدم ولی زورم بهش نمیرسید که یهو همه جا تاریک شد.
ویو جیمین:براید استایل بغلش کردم و بردمش تو و گذاشتمش رو یه تخت.رفتم پیش شوگا.
٪:من اومدم
@:چرا اینقدر دیر کردی بهت پیام دادم جوابم که ندادی اینجوری مسئولیت پذیری؟(باعربده)
٪:چرا داد میزنی کرم مگه.بعدشم تو که برام پیام نفرستادی الکی چرت و پرت نگو
@:کوری مگه گوشیتو نگا کن
ویو جیمین:گوشیمو نگاه کردم و دیدم بله پیام فرستاده بود.پس ا/ت خونده بودش و فهمیده بود.
با عصبانست رفتم سمت ا/ت و اصلا حواسم به جونگ کوک نبود که اونم هست.
ویو کوک:تازه از بیهوشیم اومده بودم بیرون که دیدم این دوتا دارن باهم بحث میکنن.چی؟ا/ت اینجاست؟ای وای همش تقصیر من بود نکنه الان جیمین بلایی سرش بیاره ا/ت باکره هم هست.
ویو ا/ت:با سردرد از خواب بیدار شدم که دیدم جیمین کنارم نشسته.
_:جونگ کوک کجاست آشغال
٪:دهنتو ببند مودب باش اینجا رئیست منم
_:رئیس؟(با پوزخند)
٪:وایسا الان پوزخند زدی به من یه کاری نکن یه بلایی سرت بیارم که به غیر از پشیمونیت تا 1 ماه نتونی راه بریا(آخرشو با عربده گفت)
_:باشه حالا آقای رئیس بگو کوک کجاس
ویو جیمین:از اینکه منو دست کم گرفته بود حرصی شدم و وحشیانه بهش حمله کردم.
٪:خودت خواستی خانم کوچولو
_:چیکار میخوای بکنی؟(باترس)
٪:چند تا توله تو شکمت بکارم(با لبخند شیطانی)
ویو ا/ت:فکر میکردم حرفاش تهدید کنندس که یهو مثل وحشی ها اومد سمتم.نکنه بخواد کاری کنه؟ که یهو پرتم کرد رو تخت و روم خیمه زد.
_:غلط کردم جیمین ببخشید توروخدا
٪:عصبی کردن منم تاوان دارا همینطوری الکی نیس که.
_:خیلی هرزه ای(خودت هرزه ای دختره ی بی تربیت)
٪:....(لبخند دندون نما)
ویو جیمین:خب از کجا شروع کنم؟اول میرم سمت لباش بعدم.. آره. رفتم سمت لباش که.....
بچه ها حمایت کنین منم زود به زود میزارم.حمایت هاتون خیلی کمه🥺
دوست ندارم شرطیش کنم پس شمام حداقل لایک کنین مرسی🤍
۵.۱k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.